یادداشت های

رضاشادمان فر

یادداشت های

رضاشادمان فر

رضا شادمان فر کارشناس ارشد مدیریت شهری و دانشجوی شهرسازی و فعال در حوزه های مشارکت شهروندان در مدیریت شهری ، شورایاری ها و مدیریت محله در این وبلاگ به بیان دیدگاه های خود و مشاهداتش می پردازد. همچنین وب سایت shadmanfar.ir برای ارتباط و آشنایی بیشتر با ایشان در دسترس است.

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

Queensland national museum

سه شنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۳، ۰۶:۴۹ ق.ظ

برای بازدید از موزه به west bank  رفتیم به را حتی جای پارک پیدا نمی شد در اینجا پارک کنار خیابان اصلا معنا ندارد و هزینه پارک خودرو هرچه به مرکز شهر نزدیکتر می شوید گران تر است ! این باعث شد تا خودرو را کمی دورتر پارک کنیم و در کنار رودخانه بریزبن کمی قدم بزنیم که این هم تجربه فوق العاده ای بود پیاده راه فوق العاده زیبا بود مسیری سبز پوشیده شده از اقاقیای سرخ در کنار منظره ساختمانهای بلند که در آن سوی رودخانه خودنمایی می کردند در مسیر یک هدیه از کشور نپال مارا به خودش جلب کرد ساختمان معبدی چوبی به یادگار از نمایشگاه ملل که سالها پیش در این جا برپا بوده است. در ادامه مسیر برای عبور از خیابان از پلی گذشتیم که بسیار عریض بود و من را به یاد POD  در شهر های پیشرفته انداخت ( توسعه پیاده محور ) و در ادامه پل به ورودی paly house  و بعد از آن museum  ختم می شد . موزه از چهار بخش و طبقه تشکیل شده بود و فقط بخش علوم آن برای بازدید نفری 15 دلار هزینه داشت. طبقه پایین برای کودکان طراحی شده بود و آموزشهایی شامل آشنایی با حیوانات و مصرف انرژی داشت به این شکل که روی پدالی قرار می گرفتی و هرچه قدر که با چرخاندن آن انرژی مصرف می کردید می دیدید لامپی روی دیوار زیر یکی از تصاویر وسایل خانگی روشن می شد و نشان میداد هریک از وسایل خانگی چه میزان انرژی مصرف می کنند ضمنا می توانستید آنها را باهم  مقایسه کنید. طبقه دوم که برای بچه ها جذاب بود موزه علوم بود از بدن انسان گرفته تا قوانین فیزیک بازی هایی طراحی شده بود و اتفاقا همزمان با حضورما یک گروه دانش آموز هم برای بازدید آمده بودند و سرو صدایی برپا بود!

طبقه سوم به تاریخ طبیعی و موجودات منقرض شده این منطقه اختصاص داشت مجموعه بزرگی از جانوران خشک شده و اسکلت دایناسورها و ...  ( فراموش نکنم که در دالان ورودی در بالای سرمان سه وال ( خانواده ) در اندازه های واقعی معلق بودند و صدایی هم از آنها هر از گاهی تولید می شد )

در طبقه چهارم جغرافیا و تاریخ انسانی به نمایش گذاشته شده بود نحوه زندگی و فرهنگ اب ارجینال ها که ساکنین اولیه این منطقه بودند و همچنین آثار به جا مانده از قهرمانان ورزشی و شخصیت های فرهنگی و سیاسی

نیکا آنقدر بازی کرده بود که به محض خروج از موزه در بغل من خوابش برد! برای نهار برادرم ما را با مجموعه رستوران های Nandos  آشنا کرد که مرغ را به شکل ویژه ای طبخ می کردند و معروفند به این که به شیوه حلال این کار را می کنند. یک مرغ کامل به همراه سیب زمینی سرخ شده با ادویه تند در حدود 20 دلار هزینه داشت ولی واقعاً طعم خوبی داشت . جالب اینکه پسر جوانی که پشت پیشخوان سفارش می گرفت بسیار خوش مشرب بود و در دو سه جمله ای که بین ما رد و بدل شد چند شوخی  صمیمانه مهمان شدیم و این نکته را تا الان در حداقل سه فروشنده جوان دیدم که اگر سوالی می پرسیدی که نمی دانستند واکنش شان این بود : It is a good question ! و سعی می کردند جوابی پیدا کنند ، بپرسند ، محصول را بررسی کنند یا سکوت کنند !

غیر ممکن است که به جهتی نظر کنی و چشم بادامی ها را نبینی حتی در تابلو های فرودگاه زبان دوم چینی بود !

وقتی رسیدم صدرا خانم مشغول به تهیه ماکارونی شد. نیکا از خواب بیدار و من به خواب شدم ! و انصافاٌ یکی از ماکارونی های ته دیگ دار عالی از کار در آمد به طوری که خانم برادر که حدود ساعت 7 رسید شگفت زده شد و یک وعده قبل از ما که حدود ساعت 4 غذا خورده بودیم و یک وعده هم همراه ما سر سفره نشست !

بعد از شام با مرور هارد دیسکی که همراهم آورده بودم تقریبا اتفاقی فیلم رسوایی آقای ده نمکی را دیدیم ! نیکا دوست داشت دایم با خانم برادرم بازی کند و او هم بسیار بجوش است ولی ما می فهمیم که باید دخترمان را کنترل کنیم و به ایشان کمی اجازه استراحت و انجام کارهایش را بدهیم و این گاهی با بد اخلاقی نیکا ختم می شود. 

  • رضا شادمان فر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی