یادداشت های

رضاشادمان فر

یادداشت های

رضاشادمان فر

رضا شادمان فر کارشناس ارشد مدیریت شهری و دانشجوی شهرسازی و فعال در حوزه های مشارکت شهروندان در مدیریت شهری ، شورایاری ها و مدیریت محله در این وبلاگ به بیان دیدگاه های خود و مشاهداتش می پردازد. همچنین وب سایت shadmanfar.ir برای ارتباط و آشنایی بیشتر با ایشان در دسترس است.

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

۳۰
تیر

شب قدر

مطالب زیر یادداشتهایی است که پای بحث جناب آقای دکتر ناصر مهدوی در شبهای احیای ماه مبارک امسال برداشتم و پروردم:

شب قدر شب تقدیر روزی نیست! خدا روزی بندگانش را تضمین کرده. این شبها زمان قدر گرفتن انسانها است زمان باز شدن چشم است بی اعتنایی به ناسوت و توجه به لاهوت، وقتی برای احساس عمق دردی که از زخم جاماندن از قافله کمال انسانی بر جان آدم نشسته و این شب لزوما ١٩ و ٢١ و ٢٣ رمضان هر سال نیست! به یاد استاد دیگری افتادم که میگفت: هر شب شما شب قدر است اگر که قدر بدانید!

پس چرا بیشتراعمال مردم در این شبها به مانند تکالیف از پیش تعیین شده است و کمتر به اندیشیدن و قور و اندازهگیری خود با آنچه خدا معیار جانشین خود در زمین معرفی میکند سپری میشود؟ چرا اعمال عبادی ما را به سوی یک جامعه رستگار نبرده و چرا اکنون اینجاییم؟ (اشاره به تحقیق حسین عسکری و شاهرزاد رحمان در دانشگاه جرج واشنگتن آمریکا، که در شماره 10 ژورنال معروف اقتصاد جهانی (Global Economy Journal) به چاپ رسیده است [1]) شاید به این دلیل است که مرجع هدایت های دینی ما گزاره هایی است که متاسفانه پیروی چشم بسته از آنها منافی حقیقت اصلی دین است. خداوند خود فرموده که من به صورت اعمال شما نگاه نمی کنم زیرا که روح دین باید امکان رهایی از هیاهوی انسانی را فراهم کند نه اینکه مساله جدیدی برای روح انسان فراهم کند دین راهنمایی است برای رهایی انسان از مسخ شدگی در دنیای امروز او راه های آسمان را نشان می دهد و سلامت گذر کردن از زمین را این که چرا دین شاهد بازار دنیامان شده و جنگ ها و خشونت ها و ویرانی‌ها به نام دین خبر هر روز این دنیاست خود نشانی از ناکارآمدی اینگونه هدایت انسان است. ما به جای اینکه زمین را خدایی کنیم خدا را زمینی کردیم و خدای زمینی برای انواع خشونت ها و برتری جویی‌ها  توجیه می‌آورد. 

متاسفانه در آموزه‌های دینی اصل بر این قرار گرفته که انسان از بدو تولد مکلف است و آزاد نیست! همه شعونات ما از پیش تعیین شده و کنترل شده است! در حالی که قرآن انسان را آزاد می داند و پیغمبر را مامور ابلاغ. چطور بعضی می گویند مردم را باید به زور به بهشت برد؟ و دین درکی است که عده ای به ما می دهند و سهم ما فقط پیروی است! لذا ما تبدیل شدیم به یک موجود مقلد صرف و نه انسانی خلاق و این درحالی که خدا عقل را در نهاد بشر قرارداده تا راه را خود پیدا کند  امروز اراده مغلوب تقلید شدو عقل مغلوب تقلید و عدالت مغلوب سیاست.

اگر خدا بنده اش را آزاد و فکور و عاقل دوست دارد چرا این اتفاق در ما مسلمانان رخ نداد؟ چرا ما بیشتر دنباله روییم تا راه نما؟ روح قرآن آواز حریت آدمی است و قرآن تجسس را منع کرده بنده خدا می تواند تشخیص دهد او به دوصلاح عقل و وحی با هم مسلح است.

شاید این معلمان ما هستند که تصویری دیگر از خداوند ارایه می دهند که رابطه آدمیان با خدا را قطع و دریغا که در چنبره صورت گرایی اسیر می گرداند. و در پی آن همه دین، مقررات آن شد و تن آدمی مکلف به رعایت نکته به نکته اش و دل منزجر از تن و متوحش از عقوبت خطا، لذا تنمان در برابر خدا خم شد ولی دلمان مستعد رمیدن.  برخی رسما گفته اند که اندیشه آدمی هرگز نمی تواند راهگشای راه تعالی انسان باشد بله این نگاه انسان هارا مطیع می سازد ولی آیا آزاده اند؟! امام حسین(علیه السلام) در روزی که مردم از همه بلاد بسوی مکه می‌آمدند، آنجا را ترک کردند. یعنی دو شب به عید قربان مانده مکه را ترک کردند اگر امام حسین(ع) مطیع قوانین بود نمی بایست حج خود را گزارده و خروج می کردو اکنون او در میان ما آزاده ترین انسان است اما در نظامی که بر مبنای دیدگاه اصولیون حرکت می کند باید بر تمامی حریم خصوصی انسانها نظارت کرد و در این فضا دیگر امکان خود شکوفایی وجود دارد؟ شب قدرش هم می شود شبی که همه چیز تقدیر می شود و همه باید بمانند تا امام غایب بیاید و او وظیفه اصلاح دارد نه ما. در چنین اتمسفری هیچ اصلاحی تا آن روز نخواهد آمد و همه چاره ای ندارند جز ماندن در وضع موجود و حتی کاهش مکارم اخلاق و حذف اعتماد اجتماعی  و... احترام به همنوع بی دلیل خواهد بود ذهن ما دادگاه بی رحمی شده که دیگران را فقط محکوم می‌کند چون انسان ها در دیدگاهمان هرگز قابلیت خود شکوفایی ندارند ملاک نزدیکی رفتارشان با الگوهایی خشک اصولی است از طرفی الگوهای قرآنی مان هم گم شده و در دسترس نیست کجا قرآن متکلمین را الگوی برای رفتارهای اجتماعی  معرفی می‌کند؟ افلا تعقلون بیان روشن قرآن است که به تعقل اشاره دارد! در قرآن ابراهیم به عنوان امام نام برده شده است! قرآن ابراهیم را به عنوان الگوی نیکو معرفی می کند او یک بت شکن و یک هنجار شکن است!. الگویی که قدرت خطا پذیری داشته ولی خطا نکرده خداوند در قرآن ١٦٠ بار نام ابراهیم را یاد آوری می کند البته متکلمین محترمند و نقش موثری در استخراج گزاره های معنوی دارند ولی ایشان لزوما الگوی جامعه نیستند.

بلی خدا در قرآن الگو های مد نظر خود را ارایه داده است کسانی مثل امام حسین (ع) و امام علی (ع) اگر الگوی ما می شدند جامعه ما امروز رتبه ١٣٨در نزدیکی به استاندارد های اسلامی نبود [2])چون ما فقط بر ایشان گریه کردیم و دیگر هیچ. پیامبرانی چون ابراهیم و اعمه اطهار شیفته خداوند ایشان از همه نفسشان  عبور کرده و خود را کاملا تسلیم خدا کرده است تسلیم حقیقت و زیبایی ایشان هرگز ضد عقل نیستند و تولید زشتی نمی‌کند. حنیف که صفت ابراهیم است یعنی کسی که داعما مراقب مسیر خود است  اِنَّ اِبْراهیمَ لَاَوّاهُ حَلیمُ یعنی ابراهیم بردبار، نرم‌دل و اهل انابه است، ابراهیم برای نجات کنهکاران هم گریه می‌کن. 

از خود بپرسیم ای مومنین در جامعه اسلامی چقدر امروز ابراهیمی هستیم؟ به واقع الگوی رفتاری ما چه کسانی هستند؟ می‌توان گفت که الگوهای ما امروز کسان دیگری هستند کسانی که زیبا سخن می گویند و کسانی که بهتر احساساتمان را به حرکت در می‌آورند و نه کسانی که خدایی تر عمل می کنند!

شب قدر شبی است که من با خودم و خدایم خلوت کنم خودم را در خردورزی بیابم شب قدر شبی است که موجود شریف انسان شریف تر بشود نه اینکه نماز بخوانم و جنایت کنم شب یافتن سرمایه های درون است نه شب قدر شب تقدیر نیست! خداوند به انسان افتخار می کند چون انسان آزاد است و به دلیل آزادی تعالی را به فساد ترجیح می دهد. پایه آفرینش به عشق بنا شده گاهی تندی ها به جهت صلاح و پاک شدن انسان است مثل چوبی که به فرش می زنند و خاکش را می‌گیرند شب قدر شب تکاندن غبار دل است.شب قدر شب احترام و ستایش انسانیت است شبی است که انسان‌های بزرگ تقدیر می شوند در این شب ها باید از عزت انسان گفته بشود به همین دلیل یکی از اعمال این شبها خواندن زیارت عاشوراست!

بیایید شب های قدرمان را به اندازه گرفتن فاصله خود از الگوی قرآن سپری کنیم. اینچنین شب قدرمان برایمان قدر خواهد آورد. آری شب قدر شب تقدیر است و نه تقدیر!

 



[1]. http://www.umic.ir/pdfs/0_NS4053_1106.pdf

[2] .همان

  • رضا شادمان فر