در عصری که فناوریهای هوشمند به سرعت در حال تغییر تمام ابعاد زندگی شهری هستند، بازاندیشی در مفهوم توسعه اجتماعی محله محور و ظرفیتسازی نهادی ضرورتی انکارناپذیر است. امروز با پارادوکسی مواجهیم که شاید در نگاه اول متناقض به نظر برسد: هرچه فناوری پیشرفتهتر میشود، نیاز به تقویت ابعاد انسانی اجتماعات محلی بیشتر احساس میشود. در این مقاله، به بررسی چگونگی تعامل میان هوش مصنوعی و ظرفیتسازی نهادی در اجتماعات محلهای خواهیم پرداخت.
پارادایم شیفت: از شهر هوشمند به اجتماع هوشمند
بیش از یک دهه است که مفهوم "شهر هوشمند" در ادبیات توسعه شهری جایگاه ویژهای یافته است. اما تجربیات سالهای اخیر نشان داده که زیرساختهای فناورانه به تنهایی نمیتوانند پاسخگوی نیازهای پیچیده انسانی باشند. این نکته ما را به سمت مفهومی عمیقتر هدایت میکند: "اجتماع هوشمند".
در پژوهشهای اخیر ما در محلههای تهران، دریافتهایم که تحول دیجیتال بدون توجه به بافت اجتماعی محله، به جای حل مسائل، ممکن است به تشدید نابرابریها بینجامد. همانطور که پاسکال بورنت اشاره میکند، برای جلوگیری از جایگزینی توسط هوش مصنوعی، ما باید "انسانیتر" شویم نه "ماشینیتر" - اصلی که در طراحی محلههای هوشمند نیز صادق است.
سرمایه اجتماعی محلهای و هوش مصنوعی
مفهوم "Humics" (تواناییهای منحصراً انسانی) که در ادبیات جدید هوش مصنوعی مطرح شده، ارتباط تنگاتنگی با مفهوم "سرمایه اجتماعی محلهای" دارد که چارچوب نظری بسیاری از مطالعات توسعه محله محور را تشکیل میدهد. این همپوشانی مفهومی، فرصتی برای بازتعریف رویکردهای ظرفیتسازی نهادی فراهم میکند.
ما در مطالعه اخیر خود درباره ارزیابی مشارکتی تأثیرات اجتماعی (PSIA) پروژههای بازآفرینی شهری محلههای تهران، به این نتیجه رسیدیم که هیچ الگوریتمی نمیتواند جایگزین خرد جمعی کنشگران محلی در تصمیمگیریهای پیچیده اخلاقی-اجتماعی شود. این یافته، اهمیت "تصمیمگیری اخلاقی" را به عنوان یکی از ابعاد اصلی ظرفیتسازی نهادی برجسته میسازد.
همبستگی اجتماعی محلی: درسی از دوران پاندمی
پاندمی کووید-19 به ما آموخت که در بحرانها، آنچه بیش از زیرساختهای فناورانه به کمک اجتماعات محلی میآید، همبستگی اجتماعی است. هوش مصنوعی ممکن است بتواند شبکههای اجتماعی مجازی بسازد، اما آن احساس تعلق به مکان و روابط مبتنی بر اعتماد متقابل در مقیاس محله، همچنان منحصراً انسانی باقی خواهد ماند.
این درس، ما را به سمت بازنگری در الگوهای ظرفیتسازی نهادی سوق میدهد. ما باید از هوش مصنوعی نه به عنوان جایگزینی برای پیوندهای اجتماعی، بلکه به عنوان ابزاری برای تقویت این پیوندها استفاده کنیم. برای مثال، پلتفرمهای دیجیتال محلهمحور میتوانند امکان هماهنگی سریعتر مبادلات محلی، به اشتراکگذاری منابع و حمایتهای متقابل را فراهم کنند.
چالش نابرابری دیجیتال و ضرورت دسترسی عادلانه
یکی از چالشهای جدی در مسیر توسعه محله محور در عصر هوش مصنوعی، مسئله نابرابری دیجیتال است. فناوریهای نوظهور میتوانند نابرابریهای موجود را تشدید کنند. اگر بخواهیم از "یادگیری مداوم" به عنوان یکی از ابعاد ظرفیتسازی صحبت کنیم، باید به بازتوزیع فرصتهای یادگیری و دسترسی عادلانه به ابزارهای توانمندسازی نیز توجه کنیم.
تجربه ما در محلههای کمبرخوردار تهران نشان میدهد که توسعه زیرساختهای هوشمند بدون توجه به عدالت فضایی و اجتماعی، میتواند به ایجاد "جزایر هوشمند" در دریایی از محرومیت بینجامد. بنابراین، ظرفیتسازی نهادی در عصر هوش مصنوعی باید بر مبنای اصل عدالت دیجیتال و دسترسی فراگیر بنا شود.
به سوی یک چارچوب یکپارچه: ظرفیتسازی نهادی در عصر هوش مصنوعی
بر اساس تجارب و مطالعات انجام شده، میتوان چارچوبی یکپارچه برای ظرفیتسازی نهادی در اجتماعات محلهای در عصر هوش مصنوعی پیشنهاد کرد که شامل این ابعاد باشد:
- سواد دیجیتال انتقادی: توانایی استفاده هوشمندانه و نقادانه از فناوریها در سطح محله
- همراهسازی فناوری با بافت اجتماعی-فرهنگی: انطباق فناوریها با ارزشها و هنجارهای محلی
- تصمیمسازی مشارکتی با پشتیبانی فناوری: استفاده از ابزارهای دیجیتال برای تقویت (نه جایگزینی) فرایندهای تصمیمگیری جمعی
- همبستگی اجتماعی دیجیتال-فیزیکی: ایجاد پیوند میان فضاهای مجازی و فیزیکی محله
- دسترسی عادلانه به فرصتهای یادگیری: توزیع برابر امکانات آموزشی و مهارتآموزی در حوزه فناوریهای نوین
- انسانمحوری فناوری: طراحی و توسعه فناوریها با محوریت نیازهای انسانی و محلی
نتیجهگیری
در آستانه انقلاب هوش مصنوعی و تغییرات گستردهای که در شیوه زندگی شهری در راه است، بازاندیشی در مفهوم توسعه اجتماعی محلهمحور و ظرفیتسازی نهادی ضرورتی انکارناپذیر است. پارادوکس عصر ما این است که هرچه فناوری پیشرفتهتر میشود، نیاز به تقویت ابعاد انسانی، همبستگی اجتماعی و همکاری مبتنی بر اعتماد در اجتماعات محلی بیشتر احساس میشود.
ما باید با رویکردی آگاهانه و انتقادی، هوش مصنوعی را نه به عنوان جایگزینی برای ظرفیتهای انسانی، بلکه به عنوان ابزاری برای تقویت این ظرفیتها در نظر بگیریم. محلههای هوشمند آینده، محلههایی خواهند بود که در آنها فناوری در خدمت انسانیت و عدالت اجتماعی قرار گرفته است.
در کتاب جدیدم با عنوان "ظرفیتسازی در محلههای هوشمند ایرانی" که به زودی منتشر خواهد شد، به تفصیل به این موضوعات پرداختهام. این اثر تلاشی است برای پیوند دادن میان نظریههای کلاسیک توسعه محلهمحور و پارادایمهای نوظهور عصر دیجیتال، با تمرکز ویژه بر بافت فرهنگی-اجتماعی شهرهای ایران.