یادداشت های

رضاشادمان فر

یادداشت های

رضاشادمان فر

رضا شادمان فر کارشناس ارشد مدیریت شهری و دانشجوی شهرسازی و فعال در حوزه های مشارکت شهروندان در مدیریت شهری ، شورایاری ها و مدیریت محله در این وبلاگ به بیان دیدگاه های خود و مشاهداتش می پردازد. همچنین وب سایت shadmanfar.ir برای ارتباط و آشنایی بیشتر با ایشان در دسترس است.

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۳ مطلب با موضوع «نظریه» ثبت شده است

۲۶
مرداد

کلانشهر تهران، با مجموعه‌ای پیچیده از چالش‌های مدیریتی و اجتماعی، بستری منحصر به فرد برای درک ژرفای تعاملات نهادی فراهم می‌کند. نظریه ظرفیت‌سازی نهادی کوششی علمی برای گشودن دریچه‌ای نو به فهم پیچیدگی‌های مدیریت شهری است. در این یادداشت قصد دارم در خصوص ویژگی های این پژوهش مطالبی را ارایه کنم:

روش‌شناسی پژوهش، تلفیقی از رویکردهای کیفی، تحلیل محتوا و مطالعات میدانی بود. محققان با گردآوری داده‌ها از سه منبع اصلی - مصاحبه‌های عمیق، مشاهدات میدانی و تحلیل اسناد سازمانی - تلاش کردند تا لایه‌های پنهان و پیچیده تعاملات نهادی را آشکار سازند.

نمونه‌گیری هدفمند، شامل ۲۰ مصاحبه‌شونده از گروه‌های مختلف، طیفی متنوع از دیدگاه‌ها را پوشش داد:

  • مدیران ارشد شهرداری
  • اعضای شورای شهر
  • فعالان محلی
  • کارشناسان تخصصی مدیریت شهری

چارچوب نظری پژوهش بر مدل تعامل چندسطحی متمرکز شد که سه لایه اساسی تعامل را مورد بررسی قرار داد:
۱. سطح خُرد: نهادهای محلی و شوراهای شهری
۲. سطح میانی: سازمان‌های تخصصی شهرداری
۳. سطح کلان: مدیریت راهبردی و نهادهای حاکمیتی

مهمترین یافته‌های پژوهش نشان داد که توسعه شهری، فرآیندی پیچیده‌تر از یک دستور اداری ساده است. محققان دریافتند که ظرفیت‌سازی نهادی مستلزم:

  • شکستن سیلوهای سازمانی
  • ایجاد فضای گفتگوی باز و صادقانه
  • درک عمیق تفاوت‌های سازمانی
  • احترام متقابل میان کنشگران

از دستاوردهای کلیدی، کشف مکانیزم‌های پنهان تعامل سازمانی بود. پژوهش نشان داد که ارتباطات غیررسمی، گاه تأثیری عمیق‌تر از سازوکارهای رسمی دارند.

با این حال، محدودیت‌های پژوهش نیز انکارناپذیر است. حجم محدود نمونه و عمق اندک تحلیل‌ها، از نقاط ضعف اصلی مطالعه محسوب می‌شوند. پیشنهاد می‌شود در مطالعات آتی:

  • تعداد مصاحبه‌شوندگان افزایش یابد
  • از تکنیک‌های پیشرفته‌تر تحلیل استفاده شود
  • پوشش گروه‌های بیشتری از کنشگران شهری مد نظر قرار گیرد

راهبردهای عملیاتی پیشنهادی برای توسعه نهادی عبارتند از:

  • طراحی پلتفرم‌های تعاملی هوشمند
  • توانمندسازی نهادهای محلی
  • تسهیل گفتگوهای بین‌بخشی
  • ارتقای سرمایه اجتماعی
  • ایجاد سازوکارهای بازخورد مستمر

در نهایت، این پژوهش نشان می‌دهد که مدیریت شهری، دیگر یک فرآیند خطی نیست، بلکه اکوسیستمی پیچیده است که نیازمند:

  • نگاه سیستمی
  • درک متقابل
  • انعطاف‌پذیری سازمانی
  • خلاقیت مدیریتی
 
  • رضا شادمان فر
۲۴
مرداد

در عرصه مطالعات شهری، پژوهشی جدید از محققان رومانیایی منتشر شده که افق‌های تازه‌ای در درک ظرفیت‌سازی محله‌ای گشوده است. این مطالعه با عنوان "پژوهش عملی برای توانمندسازی جوامع محلی" توسط Calciu و همکاران در سال ۲۰۲۵ در مجموعه مقالات کنفرانس معماری منتشر شده است [۱].

ریشه‌های این رویکرد به Kurt Lewin، روانشناس اجتماعی برمی‌گردد که در دهه ۱۹۴۰ برای اولین بار مفهوم "پژوهش عملی" را مطرح کرد. او معتقد بود که پژوهشگران نباید تنها مشاهده‌گر باشند، بلکه باید در فرآیند تغییر اجتماعی مشارکت فعال داشته باشند.

پروژه انجمن گذار شهری (ATU) در رومانی، نمونه‌ای عملی از این رویکرد بود. محققان برنامه‌ای طراحی کردند که در آن دانشجویان از رشته‌های مختلف - معماری، برنامه‌ریزی شهری، جامعه‌شناسی و علوم اجتماعی - به صورت تیم‌های بین‌رشته‌ای مستقیماً وارد محله‌ها شدند.

جزئیات پژوهش نشان می‌داد که آنها از روش‌های نوینی برای درک لایه‌های پیچیده اجتماعی استفاده کرده‌اند. دانشجویان نه تنها به جمع‌آوری داده‌های آماری بسنده کردند، بلکه:

  • با ساکنان محلی گفتگوهای عمیق انجام دادند
  • نقشه‌های اجتماعی محله را ترسیم کردند
  • نیازهای واقعی را مستقیماً از زبان مردم شنیدند
  • راهکارهای بومی برای توسعه محله پیشنهاد دادند

چارچوب نظری پژوهش مبتنی بر همکاری پنج‌جانبه بود که شامل دانشگاه، صنعت، دولت، جامعه مدنی و محیط زیست می‌شد. این رویکرد، پیچیدگی‌های اجتماعی را در یک مدل جامع و پویا مورد بررسی قرار می‌داد.

نکته جذاب در این پژوهش، همپوشانی آن با نظریه ظرفیت‌سازی تعاملی است. هر دو رویکرد بر اهمیت تعامل چندسطحی و مشارکت فعال کنشگران تأکید دارند. تفاوت اصلی در مقیاس و جزئیات اجراست؛ در حالی که نظریه شما بر سازوکارهای نهادی متمرکز است، این پژوهش بر تجربه مستقیم و درگیری عملی دانشجویان با جامعه محلی تمرکز دارد.

در نهایت، این پژوهش نشان می‌دهد که دانش زمانی معنا پیدا می‌کند که بتواند زندگی واقعی مردم را لمس کند. پژوهش عملی، فراتر از یک روش تحقیق، یک فلسفه است؛ فلسفه‌ای که پل میان دانش نظری و تجربه عملی را بازسازی می‌کند.

[۱] Calciu, D., et al. (2025). Action Based Research for Capacity Building of Neighborhood Communities. Springer Series in Design and Innovation, Vol. 47.

https://www.linkedin.com/pulse/bridging-knowledge-urban-spaces-journey-through-reza-shadmanfar-z0gcf

  • رضا شادمان فر
۱۸
مرداد

مقدمه:

حکمروایی به‌عنوان فرایند تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری تعریف می‌شود که در آن رویکردهای مشارکتی و شفاف در مرکز توجه قرار دارند. سازمان ملل، حکمروایی را به‌عنوان پروسه‌ای معرفی می‌کند که از طریق آن تصمیمات به مرحله اجرا می‌رسند. در دنیای امروز، مفهوم حکمروایی به‌ویژه در زمینه مدیریت و توسعه محلی اهمیت حیاتی پیدا کرده است. نظریه ظرفیت‌سازی نهادی تعاملی با تأکید بر توانمندسازی و مشارکت ساختارمند، هدف اصلی خود را ارتقای توان کنشگران محلی و ایجاد زیرساخت‌های پایدار از طریق تعاملات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی قرار داده است.

تحلیل و بررسی:

حکمروایی به‌عنوان علم تصمیم‌گیری به مجموعه‌ای از ارزش‌ها و فرایندها اشاره دارد که به مدیریت توسعه اجتماعی کمک می‌کند. استرینواس و جان در تعریف خود به الگوهای غیرمتمرکز و شبکه‌ای در تصمیم‌گیری اشاره می‌کنند. در این راستا، کویمن به روابط بین بازیگران مختلف برای حل مشکلات اجتماعی تأکید دارد. در چارچوب نظریه ظرفیت‌سازی نهادی تعاملی، نقش مشارکت و همکاری ذی‌نفعان حکومتی و غیرحکومتی در فرایند تصمیم‌گیری بسیار کلیدی است، به‌خصوص در شرایطی که گروه‌های محروم و آسیب‌پذیر در اولویت قرار دارند.

تحولات اجتماعی و سیاسی اخیر موجب تغییر رویکردها از برنامه‌ریزی آمرانه به برنامه‌ریزی مشارکتی شده است. این تحولات بر مبنای خرد جمعی و نیاز به تبادل نظر، تأثیرات مثبت و مستقیمی بر فرایندهای توسعه شهری داشته‌اند. مدل‌های هدایت اجتماعی، یادگیری اجتماعی و برنامه‌ریزی مراوده‌ای می‌توانند به تسهیل تعاملات مثمر ثمر بین برنامه‌ریزان و جامعه کمک کنند.

ویژگی‌های حکمروایی خوب شهری شامل شفافیت، پاسخگویی، کارایی و تداوم منابع و اختیارات به نزدیک‌ترین سطح جامعه برای بهبود خدمات می‌باشد. این ویژگی‌ها به‌ویژه در شکل‌دهی و تقویت تعاملات اجتماعی و اقتصادی مؤثرند که می‌تواند به کاهش فقر و ایجاد توسعه پایدار منجر شود.

نتیجه‌گیری:

نظریه ظرفیت‌سازی نهادی تعاملی می‌تواند به‌عنوان ابزار مؤثری برای ارتقای حکمروایی در سطح محلی به کار گرفته شود. این نظریه با ایجاد ساختارهای مشارکتی و راهکارهایی برای مدیریت اقتصادی و اجتماعی به تحقق اهداف توسعه پایدار کمک می‌کند. برای دستیابی به توسعه‌ای مؤثر، ضروری است که تمامی ذی‌نفعان در فرآیندهای تصمیم‌گیری مشارکت فعال داشته باشند و به‌طور مشترک بر اساس نیازهای واقعی جامعه همکاری کنند.

 

مراجع:

  • استرینواس، دی (۱۹۹۶). علم تصمیم‌گیری.
  • پروان، ز. و کنیس، ج. (۲۰۰۸). مدیریت توسعه جامعه.
  • جان، دبلیو. (۲۰۰۰). الگوهای تصمیم‌گیری مشارکتی.
  • کویمن، او. (۲۰۰۳). حل مشکلات اجتماعی.
  • مرادی، س. (۱۳۹۷). مشارکت در برنامه‌ریزی شهری.
  • گراهام، S. و دیگران (۲۰۰۳). ظرفیت توسعه محلی.
  • شریف زادگان، م. (۱۳۹۴). حکمروایی شهری و مشارکت اجتماعی.
  • حاجی‌پور، م. (۱۳۸۵). مدل‌های برنامه‌ریزی مشارکتی.
  • کاظمیان، م. و همکاران (۱۳۹۲). نظریه‌های حکمروایی
  • رضا شادمان فر