یادداشت های

رضاشادمان فر

یادداشت های

رضاشادمان فر

رضا شادمان فر کارشناس ارشد مدیریت شهری و دانشجوی شهرسازی و فعال در حوزه های مشارکت شهروندان در مدیریت شهری ، شورایاری ها و مدیریت محله در این وبلاگ به بیان دیدگاه های خود و مشاهداتش می پردازد. همچنین وب سایت shadmanfar.ir برای ارتباط و آشنایی بیشتر با ایشان در دسترس است.

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
۱۷
آذر

 شاید شاید رنگ و لعاب ها و بلندی ساختمان ها و برق فروشگاه ها چشم را فریب دهد و باور کنیم که شهری زیبا داریم. ولی کیست که سنگینی تنهایی و سردی همزیستی مسالمت آمیزمان را در کالبد بی جان مصنوعی به نام شهر حس نکرده باشد. و درد مشاهده خردسالی که به جای گرمای خانه در سرمای چهارراه ها با کودکی دزدیده شده عمر خود را سپری می کند، قلبش را نیازرده باشد. 

محله های شهرهای ما روز به روز خالی تر می شود از آدم هایی که از خانه بیرون می آیند برای دیدار یکدیگر،تا گرمی زندگی را در کنار هم حس کنند. 

شاید بی راه نباشد اگر از نگاه دیگری به توسعه شهر بپردازیم. نگاهی که  مسیر نزدیکتر ساختن اهالی را طی نماید. به راستی طرفه گوهریست قابلیت و توانمندی جماعتی که خود محور تغییرات سازنده در خود هستند.

  • رضا شادمان فر
۲۳
مهر


۱. سازمان های دولتی و نهاد های عمومی بندرت خواهند توانست تمام مشکلات مربوط به یک محله را حل کنند. در حالی که اهالی محله اگر احساس کنند نیازهایشان مطابق آنچه می خواهند حاصل می شود و رضایتشان بدست می آید منابع مورد نیاز را تامین خواهند کرد

۲. اهالی محله منبع ارزشمندی از شناخت محیط پیرامونشان هستند. و خردمندانه ترین تصمیم در خصوص محله زمانی می تواند حاصل شود که از ایشان در فرآیند تصمیم گیری استفاده شود.

۳. فرآیند تعامل اهالی محله برای یک هدف مشترک منجر به ایجاد حس جمعی و ایجاد سرمایه اجتماعی خواهد شد.

۴. مشارکت جمعی اغلب  پیشنیازی است برای شکل گیری قوانین و این روند به شکل فزاینده ای رو به گسترش است.

{ برای تهیه اسناد توسعه محله ای ابتدا باید مشارکت جمعی برای اجرای آن را سازمان دهی کرد }

۵. مشارکت جامعه در برنامه ریزی با حق مردم برای شرکت در تصمیماتی که بر زندگی آنها تأثیر می گذارد موافق است. این بخش مهمی از روند دموکراتیزه کردن تمام جنبه های جامعه است.

۶. جذب کمک مالی برای یک اجتماع محلی بسیار محتمل تر است. بسیاری از حامیان مالی ترجیح می دهند کمک هایشان مستقیما به دست مردم برسد.

۷.مشارکت منجر به خودباوری، توانمندی، مهارت ها و قوام قابلیت همکاری مردم محلی می شود. این کار آنها را قادر می سازد تا با چالش های دیگر، به صورت جداگانه و جمعی مقابله کنند.

۸. با مشارکت اهالی در تهیه طرح احتمال تطابق نتایج بعد از اجرا با خواست و نیاز واقعی ایشان خیلی بیشتر است لذا از منابع به درستی استفاده شده و نتیجه بهتری حاصل می شود.

۹.همکاری با مردم محلی کمک می کند تا حرفه ای ها به درک عمیق تری از جوامعی که آنها به دنبال خدمت به ایشان هستند برسند بنابراین آنها کارآمدتر عمل می کنند و نتایج بهتر را تولید می کنند.

۱۰. با مشارکت عمومی فضا به اندازه کافی منعطف هست تا با تغییر نیازهای مردم بتوان تغییرات لازم را در برنامه های توسعه ایجاد کرد

۱۱. مردم معمولا از شکل دادن به محیط پیرامون خود لذت می برند لذا این کار رضایت عمومی را فراهم می آورد.

۱۲. وقتی اهالی در تهیه طرح ها سهیم شوند درک بهتری از گزینه های اجرایی بدست می آورند و زمان برای رفع تعارضات کمتر به هدر خواهد رفت.

۱۳. مردم  به محیطی که به ایجاد آن کمک کرده اند، وابسته اند. بنابراین، از آنها بهتر نگهداری می کنند و احتمال خرابکاری و نیاز به جایگزینی پر هزینه را کاهش می دهد.

  • رضا شادمان فر
۰۲
مهر

شهردار تهران


شاید کسانی که اخبار شهرداری را در ده سال گذشته دنبال می کنند هنوز به چهره شهردار جدید تهران عادت نکرده باشند. در واقع نه تنها تغییر رویکردها بلکه تغییر در استراتژی و اهداف در این سازمان بزرگ در حال شکل گرفتن است. مصاحبه های اخیر شهردار تهران نشان می دهد که ایشان رویکرد صمیمی تری برای گفتگو با شهروندان دارد. واژه همشهریان خطاب به کسانی که پیش از این مردم خوانده می شدند به شدت جذاب و نشان دهنده رویکرد ایجاد فهم مشترک ایشان با ذی نفعان اصلی شهر تهران است. 

از طرف دیگر پرهیز از هرگونه جنجال، تلاش در انتصاب مدیران مناطق از بدنه موجود و تعریف ماموریت های آنچنانی در حوزه های مختلف شهری نشان از تغییر رویکرد ایشان برای نشاندن گرد و غبار حاصل از تحرکات ماضی و شفاف سازی در نهاد شهرداری است. 


  • رضا شادمان فر
۲۴
شهریور

غار

پدیدارشناسی نوعی تحلیل توصیفی از فرآیند ذهنی است که بر شهود تکیه می کند. پدیدار شناسان معتقدند پدیده های این جهان ذاتی دارند که نه تنها از دسترس حواس ما خارج است بلکه ذهن ما هم نمی تواند به حقیقت آنها برسد.


 افلاطون تمثیلی دارد که وضعیت ما را در جهان روشن می کند. وضع ما همچون کسانی است که نسل اندر نسل در غاری تاریک پشت کرده به ورودی غار به زمین بسته شده اند و یارای دیدن چیزی جز دیوار غار را ندارند. نوری از ورودی غار به دیوار می تابد و عبور موجودات از بیرون بر روی دیوار غار سایه انداخته است. 

در غار زادگان سایه اشیا را بر دیوار نه چندان مسطح غار می بینند. کم کم به مدد ذهن هریک به درک آنها می پردازند و هریک به شناختی از تمامی عالم که در مقابل چشمشان پدیدار گشته است! می رسند و پس از گذشت زمان و تکرار مشاهدات بر اساس شناختشان نظریاتی را شکل میدهند و آنها را اثبات می کنند!

 پس از مدتی  غار نشینان بر این باور می رسند که عالم را شناخته اند! تا اینکه روزی فردی از بیرون غار وارد می شود ایشان را می یابد، گفت و شنودی بین ایشان در می گیرد و تازه وارد از آنچه در بیرون به عینه دیده می گوید. بعضی از غارنشینان تازه وارد را باور می کنند و به او گوش فرا می دهند. 

اما بعضی دیگر حاظر نیستند آنچه را که بر اساس آن در طول قرن ها دریافت کرده اند و به آرامش رسیده اند را کنار گذاشته و از نو به درک جدیدی از پدیده ها برسند. ایشان از تغییر در انگاره های قدیمی خود می ترسند! حاضرند در غار بمانند ولی عقیده خود را نگه دارند. پس تازه وارد را ترد می کنند. به ناچار تازه وارد عده ای از پیروانش را به بیرون غار می برد تا آنها هم به شهود دست پیدا کند. آنها به کمک تازه وارد به سختی زنجیر های یکدیگر را باز می کنند و با مشقت در راه رفتن به خارج غار جان می کنند. نه تنها مدتها سکون حرکت را برای آنها دشوار نموده بلکه مواجهه با دنیای روشن بیرون توانی می خواهد که کمتر کسی تاب آن را دارد. اما هرکس به قدر وسع پیش میرود و معدودی تا دهنه غار می رسند...


 اما برخی از نجات یافتگان قصد بازگشت به غار را می کنند. ایشان به یاد دوستان سابقشان هستند و دلشان نمی آید که آنها در گمراهی بمانند ایشان باز می گردند و در تلاش که طعم رستگاری را به دوستانشان هدیه کنند اما می دانند که خروج یکباره و مواجهه با آنچه ذهن یک عمر آن را انکار کرده چقدر درد آلود و خطرناک است. بنابر این برای آشنا کردن جاماندگان از حقایقی که در عالم حقیقی دیده اند عروسک هایی می سازند و با آنها به اجرای نمایشهایی از سایه بر روی دیوار غار می پپردازند هدف ایشان تغییر عقاید غارنشینان است ...


شاید آنچه نوشتم دقیقا آنچیزی نباشد که در غار مثل افلاطون نقل شده اما همزاد پنداری با ساکنین غار باعث شده تا از دریافت های خودم به داستان اضافه کنم. از نظر من درک این مثال خود راهنماست وقتی باور کنیم هر آنچه در حس و ذهن ما نقش می بندد عین حقیقت نیست! و مهم تر اینکه شجاعت نقد بر باورهایمان را داشته باشیم.

 

 

  • رضا شادمان فر
۲۳
شهریور

شناخت

هدف از بیان یک نظریه تبیین پیشبینی هایی است که از شناخت یک سوژه حاصل شده است. و اگر یک نظریه توسط مشاهده های معتبر پشتیبانی شود و شواهد قابل ملاحظه ای آن را تایید نماید می تواند به عنوان یک قانون علمی مطرح شود

اگرچه یکی از خدمات علم این است که نظریه پردازی را ممکن می سازد اما نظریه صرفا از علم حاصل نمی شود. در واقع علم یکی از راههای دست یابی به شناخت است و چیزی جز منطق کاربردی نیست در حال حاظر علم، شهود و اقتدار ( قول دانای کل ) شناخته شده ترین ابزارهای دستیابی به شناخت برای انسان برشمرده می شود. که هریک در عرصه های مختلفی راه را برای درک پدیده ها باز می کنند چون فضای شناختی متفاوتی دارند. به عنوان مثال علوم محض در ارتباط با فضاهای بسیار محدود تری نسبت به علوم اجتماعی کارا هستند. به همین نسبت برای شناخت عالم ماورا و آنچه در پشت اشیا وجود دارد به دریافت های شهودی چون عرفان، اشراق و سورئال روی می آورد.

در دریافت های علمی تجربی حواس انسان واسطه دریافت و کشف است و در علوم غیر تجربی ذهن جای حواس را گرفته است که هر دو ممکن الخطا هستند و در نتیجه اعتبار شناخت حاصله مشکوک است. اما شهود از بند ذهن و احساس رهاست. شهود درکی است ماورای احساس عادی از وقایع و پدیده ها و ماورای عقل.

 لذا در عرفان با استفاده از برداشت های دینی به شناخت عالم می پردازند. و  در اشراق با استفاده از ظرفیت هایی که خداوند در اختیار انسان قرارداده می تواند به درک عوالمی بپردازد که به قول ابن سینا ورای خرد است و انسان با تذکیه و تذهیب نفس به آن راه می یابد.  

پدیدارشناسی نوعی تحلیل توصیفی از فرآیند ذهنی است که بر شهود تکیه می کند. پدیدار شناسان معتقدند پدیده های این جهان ذاتی دارند که نه تنها از دسترس حواس ما خارج است بلکه ذهن ما هم نمی تواند به حقیقت آنها برسد.


در پست بعدی مثال جالبی برای درک بهتر موضوع خواهم نگاشت... 

  • رضا شادمان فر
۱۳
شهریور

دنیا پیوسته درحال تغییر است با پیشرفت تکنولوژی و تسهیلات ارتباطی بدست آمده توسط اینترنت و تلفن های همراه امروز مردم به ویژه جوانان بخش قابل توجه از عمر خود را در فضا های مجازی سپری می کنند. به همین دلیل است که عرضه کنندگان کالاها و خدمات هم برای فروش بیشتر به این فضا ها وارد شدند و گوی سبقت را از رقبای خود می ربایند. امروز مشاغل مختلف چاره ای ندارند یا به سنت گذشته خود را پیش گیرند و روز به روز عقب تر بمانند یا با شیوه های نو برای بازاریابی مسلح گردند و در میدان رقابت بمانند به عنوان مثال می توان به آژانس های خدمات خودرو اشاره کرد که با غفلت از پدیده روز در حال نابودی است همچنین امروز خشکشویی ها برای دریافت کار از درب منزل و تحویل آن با هم رقابت می کنند ... در صنف آرایش و پیرایش هم جنب و جوشی آغاز شده است آرایشگاه ها در حال راه اندازی کانال تلگرام ، اینستاگرام و غیره هستند یک بررسی علمی نشان داده حدود 28 درصد از مردم برای رفتن به آرایشگاه به اینترنت مراجعه می کنند. در حال حاظر اپلیکیشن های زیادی در حال همه گیر شدن هستند که از روی نقشه و توصیه هایی که از دیگران در اینترنت ثبت شده مبادرت به انتخاب آرایشگاه خود می کنند. امروزه بخش قابل توجه از اعتبار کسب و کارها به آنچه که در فضا های مجازی در اختیار میگزارند مربوط می شود!

از طرفی دیگر حضور در فضای مجازی فقط با راه اندازی یک وب سایت ساده قابل دسترس نیست. حضور و فعالیت در فضای مجازی و اینترنت نیازمند تغییر استراتژی های بازاریابی و تعامل با مشتریان می باشد. یعنی نه فقط باید هم زمان با یک نام واحد در تمامی شبکه های مجازی مثل ( تلگرام، اینستاگرام، فیسبوک، توییتر، لینکدین ، پینترست، و ..... ) حضور داشت بلکه باید افرادی را برای به روزرسانی روزانه و خلق مطالب جدید روزانه و ارتباط آنی با مخاطبان بکار گرفت. مردم هرروز به دنبال مطالب جالب هستند مطالبی که بطور حرفه ای تهیه شده باشد و بطور حرفه ای ویرایش شوند. کسب و کارهایی که بطور جدی به دنبال رشد در فضای مجازی هستند مبالغ هنگفتی را ماهانه پرداخت می کنند!

به نظر می رسد بازار کار خوبی در حال شکل گرفتن است.

  • رضا شادمان فر
۰۲
شهریور

چرخه بازیافت کاغذ

پیرو پست روز گذشته در همین وبلاگ پیشنهاد زیر را درسازمان شهرداری تهران مطرح کردم :

در حال حاظر شهرداری تهران در هر منطقه اداره ای برای بازیافت زباله شهروندان دارد

در صورتی که  تمامی کاغذ های دور ریختنی را ماهانه از مراکز و سازمانهای شهرداری جمع آوری ، بازیافت و دوباره به سیستم بازگرداند 

با این اقدام قطعا از صرف هزینه گزافی از اموال شهروندان تهرانی جلوگیری خواهد شد

  • رضا شادمان فر
۰۱
شهریور

در حال حاظر حداقل در جایی که من مشغول خدمت هستم با حجم زیادی از گزارش های پژوهشی که از طرف مجریان به مرکز ارسال می شود مواجه هستیم که اغلب آنها بصورت یک رو روی کاغذ A4 چاپ می شوند و هرکدام چند بار ویرایش و چاپ مجدد می گردد. و نسخه های قبلی امحا می شود. بعضی از این اسناد حتما باید بصورت فیزیکی تحویل گردد.

در دانشگاه ها هم مرسوم است که دانشجویان کارهای خود را روی یک روی کاغذ به اساتید تحویل می دهند. این شاید به این خاطر بود که استاد بتواند نظرات خود را در روی سفید کاغذ درج نماید اما با وجود تکنولوژی سایبری و حجم کامنت های اساتید بر روی کار دانشجویان (!) 

پیشنهاد می گردد که در صورت نیاز به برای چاپ کردن هر نوع سندی از دوروی کاغذ استفاده شود. و در مقابل - برای نهادینه شدن این فرهنگ که در نهاید سهم بسزایی در حفاظت از محیط زیست شهرمان دارد - از دریافت و تولید گزارش های چاپ شده بر روی یک روی کاغذ خود داری گردد. 

  • رضا شادمان فر
۳۱
مرداد

تخم مرغ ها

دیروز در جلسه ای شرکت کردم که در آن مدیران متولی برف روبی و یخ زدایی معابر شهر تهران حاظر بودند و قرار بود نتیجه پژوهش مفصلی که خروجی آن دستورالعمل نگهداشت زمستانی معابر شهر بود ارایه شود. بعد از ارایه موضوع بطور خلاصه بهره برداران از نتایج کار (با اینکه حق الزحمه مجری از قبل پرداخت شده بود و این ارایه صرفا به جهت آگاهی متولیان امر بود ) شروع به زیر سوال بردن کار کردند  ! 

این شیوه تقریبا در تمامی موارد مشابه ( مگر موارد خاص ) برای من آشنا بود. مدیران اجرایی حاظر نیستند دریافت و شیوه کار خود را در مقابل پیشنهاد اهالی حوزه دانشگاه تغییر دهند! آنها می گویند این مطالب آکادمیک هست و در عمل قابل اجرا نیست. 

شاید در موارد قابل تاملی  می توان این ادعا را ثابت کرد ولی دریافت من این بود که نوعی ترس و نگرانی و در نتیجه جبهه گیری در مقابل تغییر، تقبیح اقدامات قبلی و حتی روشن شدن بی کفایتی باعث اینگونه عکس العمل ها می شود.

البته باید زبان ارایه مطلب کارشناسی در گفتمان با اهالی عمل تغییر کند!

یادم می آمد قرار بود نتایج پایان نامه کارشناسی ارشد خودم رو برای شورایاری های شهر تهران ارایه کنم و استاد راهنما هم در کنارم نشسته بود.

در بخشی از ارایه نتایج با اشاره به تاثیر مثبت این طرح در شهر خواستم حضار تا برای سلامتی شورایاری های صلواتی ختم کنند که اصلا در مجامع علمی معمول نیست! این کار حضار را که در حالت عجیبی به اسلاید های من نگاه می کردند کمی تکان داد و از حجمه های بعدی کم کرد ! اما باعث خنده زیر لب استادم ( آقای دکتر کاظمیان ) هم شد! 

  • رضا شادمان فر
۲۹
مرداد

خودرو سرویس مدرسه

معاون حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران به از ورود خودروهای اختصاصی سرویس مدارس به چرخه خدمات رسانی خبر داد.

با دیدن این خبر متوجه مغفول ماندن مدیریت شهری از این فرصت خدمت به شهروندان شدم. که می توانست بسیار پرسود برای همه باشند. همیشه بادیدن اتوبوس های مدرسه در کشورهای غربی متوجه این تفاوت شده بودم که چطور آنها متحدالشکلند و در کشور ما در کمال افتراق. اما  ناخود آگاه آن را به حساب  خیلی تفاوت های دیگرمان واریز کرده بودم. اما امروز با دیدن این خبر از معاونت حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران در عجب شدم که چطور این فرصت پیش رو که هرساله همه اولیا دانش آموزان و مدیران آموزش و پرورش و حمل ونقل شهر با جای خالی آن مواجه هستند بی اقدام باقی مانده است !

چطور تا امروز شرکت تاکسی رانی شهر تهران سرویس مدارس شهر را به دست نگرفته است؟! اگر این یکی از معایب عدم وجود مدیریت یکپارچه و عدم همکاری سازمان های محلی دولتی و شهرداری نباشد حتما دلیلی بر ضعف مدیریت محلی در کشور هست.

  • رضا شادمان فر