یادداشت های

رضاشادمان فر

یادداشت های

رضاشادمان فر

رضا شادمان فر کارشناس ارشد مدیریت شهری و دانشجوی شهرسازی و فعال در حوزه های مشارکت شهروندان در مدیریت شهری ، شورایاری ها و مدیریت محله در این وبلاگ به بیان دیدگاه های خود و مشاهداتش می پردازد. همچنین وب سایت shadmanfar.ir برای ارتباط و آشنایی بیشتر با ایشان در دسترس است.

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
۲۹
آبان

 Diagram illustrating the principles of dialectics

دیالکتیک (به یونانی: διαλεκτική) به معنای مباحثه و مناظره است 

 و یکی از روش‌های فلسفه و نظریه‌ای دربارهٔ سرشت منطق است. پیشینهٔ روش دیالکتیکی به یونان باستان و به‌طور مشخص به نظریات سقراط بازمی‌گردد1.

انواع دیالکتیک

  1. دیالکتیک سقراطی:

  2. دیالکتیک افلاطونی:

  3. دیالکتیک هگلی:

  4. ماتریالیسم دیالکتیکی:

 

 بررسی چگونگی تعامل و تضاد میان نهادها، ساختارها و فرآیندهای شهری می‌پردازد. دیالکتیک به عنوان یک روش فلسفی، به تحلیل تضادها و تناقض‌ها در فرآیندهای اجتماعی و اقتصادی می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه این تضادها می‌توانند به توسعه و تغییر منجر شوند.

ارتباط دیالکتیک و ظرفیت‌سازی نهادی در شهرسازی

  1. تحلیل تضادها و تناقض‌ها:

  2. توسعه نهادی:

  3. مشارکت و همکاری:

نمودار اصول دیالکتیک

در اینجا یک نمودار ساده از اصول دیالکتیک آورده شده است که نشان‌دهنده فرآیند تضاد و سنتز است:

 

این نمودار نشان می‌دهد که چگونه تضادها و تناقض‌ها می‌توانند به توسعه و تغییر منجر شوند و نقش دیالکتیک در تحلیل و بهبود فرآیندهای شهرسازی و ظرفیت‌سازی نهادی را نشان می‌دهد.

 

1شناسایی چالش‌ها و راهکارهای ظرفیت‌سازی نهادی در اجتماعات محله‌ای 2تحلیلی بر ظرفیت نهادی- مدیریتی فضاهای شهری در ارتباط با مشارکت شهروندان

 

  • رضا شادمان فر
۲۷
آبان

توضیع قدرت در نهاد های شهری و اداره شهر ها و اقتصاد سیاسی

نظریه قدرت و اقتصاد سیاسی دو حوزه مهم در علوم اجتماعی هستند که به بررسی روابط قدرت و ساختارهای اقتصادی در جوامع می‌پردازند. این دو حوزه به طور نزدیکی با یکدیگر مرتبط هستند و درک عمیق‌تری از چگونگی عملکرد جوامع و نظام‌های سیاسی و اقتصادی ارائه می‌دهند.

  1. نظریه قدرت:
    • نظریه قدرت به بررسی چگونگی اعمال و توزیع قدرت در جوامع می‌پردازد. این نظریه‌ها به تحلیل روابط قدرت میان افراد، گروه‌ها و نهادها می‌پردازند و به بررسی چگونگی تأثیرگذاری قدرت بر رفتارها و تصمیم‌گیری‌ها در جوامع می‌پردازند5.
  2. اقتصاد سیاسی:
    • اقتصاد سیاسی به مطالعه سیستم‌های اقتصادی و نحوه اداره آنها توسط سیستم‌های سیاسی می‌پردازد. این حوزه به بررسی تأثیرات سیاست‌های اقتصادی بر جوامع و همچنین تأثیرات اقتصادی تصمیمات سیاسی می‌پردازد1.

نسبت بین نظریه قدرت و اقتصاد سیاسی:

  • تأثیر متقابل: نظریه قدرت و اقتصاد سیاسی به طور متقابل بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند. قدرت سیاسی می‌تواند بر تصمیمات اقتصادی تأثیر بگذارد و بالعکس، ساختارهای اقتصادی می‌توانند بر توزیع و اعمال قدرت در جوامع تأثیرگذار باشند3.
  • تحلیل ساختارهای قدرت: اقتصاد سیاسی به تحلیل ساختارهای قدرت اقتصادی و سیاسی می‌پردازد و به بررسی چگونگی تأثیرگذاری این ساختارها بر توسعه و توزیع منابع در جوامع می‌پردازد2.

نقش نهادها: هر دو حوزه به بررسی نقش نهادها در اعمال و توزیع قدرت و همچنین در شکل‌دهی به سیاست‌های اقتصادی می‌پردازند

 

 

 

1. مفهوم قدرت از دیدگاه فوکو | دفتر انتشارات و فناوری آموزشی

2. اقتصاد سیاسی - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

3. قدرت سیاسی و کنش اقتصادی - بومرنگ

4. اقتصاد سیاسی: ابزاری قدرت مند برای تحلیل و سیاست گذاری در عرصه های ...

5. گفتارهایی پیرامون اقتصاد سیاسی قواعد اساسی

  • رضا شادمان فر
۲۶
آبان

 

سس

در دنیای امروز، توسعه آموزش به نسل‌های آینده یکی از چالش‌های اساسی و مستمر جوامع بشری است. در این راستا، رویکردهای مختلفی برای بهبود ساختار آموزشی و توانمندسازی کودکان و نوجوانان پیشنهاد شده است. یکی از این رویکردها، برنامه‌ریزی پایین به بالا است که بر اساس آن، مشارکت و ابتکار از سطح محله به عنوان یکی از ابزارهای کلیدی در اداره جامعه و بهبود وضعیت آموزشی در نظر گرفته می‌شود.

رویکرد برنامه‌ریزی پایین به بالا، تمرکز بر روی نیازها و خواسته‌های واقعی افراد در سطح محله را ترویج می‌دهد. این روش به دلیل شناخت بهتر از بوم‌شناسی اجتماعی و فرهنگ محلی، زمینه‌ای را فراهم می‌کند تا آموزش‌های لازم با در نظر گرفتن شرایط خاص هر منطقه طراحی و اجرا شود. در این زمینه، «شهر بازی» به عنوان یک فضای یادگیری جذاب و تعاملی می‌تواند نقش اساسی ایفا کند.

شهر بازی به کودکان و نوجوانان این امکان را می‌دهد که در یک محیط سرگرم‌کننده و خلاق، مهارت‌های اجتماعی، تفکر انتقادی و حل مسئله را بیاموزند. این فضا، با فراهم کردن فرصت‌های یادگیری غیررسمی و تجربه‌مند، می‌تواند به ارتقای کیفیت آموزش کمک شایانی کند. این مدل آموزشی، نه تنها تمرکز بر روی نتایج علمی، بلکه بر توسعه شخصیت و توانایی‌های اجتماعی کودکان نیز تأکید دارد.

به‌علاوه، مشارکت از سطح محله موجب می‌شود که والدین، معلمان و جامعه به طور فعال در فرآیند یادگیری و آموزش مشارکت داشته باشند. این همکاری می‌تواند به تقویت روابط بین اعضای جامعه و افزایش حس مسئولیت‌پذیری اجتماعی منجر شود. همچنین، ایجاد شهر بازی‌ها به همراه برنامه‌های آموزشی متناسب با نیازهای هر محله، می‌تواند به نهادسازی در سطح محلی کمک کند.

در نهایت، برای تحقق این پروژه‌های آموزشی، باید از امروز شروع به نهادسازی کنیم. اتخاذ رویکرد برنامه‌ریزی پایین به بالا و ایجاد شهر بازی به عنوان یک فضای آموزشی می‌تواند گامی موثر در راستای توسعه همه‌جانبه نسل‌های آینده باشد. با همکاری جامعه، نهادهای آموزشی و دولت، می‌توان فرصت‌های یادگیری معناداری را برای کودکان و نوجوانان فراهم نمود که در نهایت به ارتقاء کیفیت زندگی در سطح محله و کشور منجر خواهد شد.

حل چالش‌های آموزشی و ایجاد بستری مناسب برای آموزش نسل‌های آینده مسئولیتی است که بر عهده همه ماست. بیایید با هم دست به کار شویم و از امروز برای تغییرات مثبت در سطح محله‌های خود تلاش کنیم.

  • رضا شادمان فر
۲۵
آبان

7

شهرسازی و مدیریت شهری در تهران، همانند بسیاری از کلان‌شهرهای جهان، با چالش‌های متعددی روبرو است. از جمله این چالش‌ها می‌توان به مدیریت محله‌ای و ظرفیت‌سازی اجتماعی اشاره کرد که نقش مهمی در توسعه پایدار شهری ایفا می‌کنند. در دهه‌های اخیر، توجه به مدیریت محله‌محور و تقویت سرمایه اجتماعی به عنوان رکن‌های اساسی در توسعه شهری مطرح شده‌اند.

 

مدیریت محله‌محور به معنای توجه به نیازها و ظرفیت‌های خاص هر محله است. این رویکرد، با تأکید بر مشارکت شهروندان و تقویت نهادهای محلی، به دنبال ایجاد توسعه‌ای است که پاسخگوی مسائل و مشکلات محلی باشد. در این راستا، شهرداری تهران اقدامات متعددی را انجام داده است، از جمله تعیین مرزهای محلات، برگزاری انتخابات شورایاری‌ها، احداث سراهای محلات، و برنامه‌ریزی برای برگزاری فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی.

 

ظرفیت‌سازی اجتماعی به معنای تقویت پیوندهای اجتماعی و افزایش مشارکت شهروندان در امور محله است. این امر می‌تواند به افزایش اعتماد و همکاری میان شهروندان و بهبود کیفیت زندگی در سطح محله کمک کند. تحقیقات نشان داده‌اند که سرمایه اجتماعی می‌تواند نقش مهمی در موفقیت مدیریت محله‌محور داشته باشد.

 

صاحب‌نظران معتقدند که برای دستیابی به توسعه پایدار شهری، باید به ظرفیت‌های اجتماعی محلی توجه ویژه‌ای شود. این امر نیازمند یک برنامه‌ریزی دقیق و همچنین درک عمیق از بافت‌ها و ساختارهای اجتماعی محلات مختلف است. مدیریت شهری تهران در تلاش است تا با اتخاذ رویکردهای نوین و مشارکت‌جویانه، به این هدف دست یابد و محله‌هایی زنده و پویا را شکل دهد که در آن‌ها شهروندان نق

  • رضا شادمان فر
۱۷
فروردين

به‌طورکلی در نظام برنامه‌ریزی و توسعه با طیف وسیعی از رویکردها برای مدیریت و برنامه‌ریزی سکونتگاه‌های انسانی مواجهیم که در دو سر این طیف می‌توان به دو الگوی کلی اشاره کرد. یکی بر جزم‌اندیشی و مدیریت اقتدارگرایانه و تمرکز قدرت تأکید دارد که محصول خردگرایی و اثبات‌گرایی است (Gibert and Segard,2015; Newsome,2009). این الگو به نام جامع عقلایی شناخته‌شده که بر تسلط نخبگان (به‌ویژه مهندسان) در عرصه اداره شهرها تأکید دارند. درحالی‌که سایر ذی‌نفعان شهر دخالتی در برنامه‌ریزی ندارند. این شیوه به‌ویژه در جوامعی که مراحل توسعه را به‌ویژه در بعد اجتماعی طی نکرده‌اند به دلیل عمل‌گرایی، تحرک سریع و دستیابی به نتایج فوری بر مبنای اصول جهان‌شمول منطق و ایجاد تغییرات یک‌باره در فضا، از مطلوبیت و رواج برخوردار است. اما  جوامعی که مراحل توسعه را طی نموده‌اند و با ناپایداری تغییرات حاصل از تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی آمرانه و از بالابه‌پایین مواجه شده‌اند، آموخته‌اند که ماهیت شهرها و زندگی جمعی انسان‌ها بسیار پیچیده‌تر از آن است که در نظریه‌های شهرسازی نوگرا ترسیم شوند. ایشان شهرها را بزرگ‌ترین کانون زندگی اجتماعی انبوه انسان‌ها به شمار می‌آورند و بنابراین هرگونه برنامه‌ریزی و مداخله در آن‌ها را بدون مشارکت و همکاری جمعی ذی‌نفعان ناموفق می‌پندارند. امروزه نظریه‌های جدید سیاسی و اجتماعی (آنتونی گیدنز، یورگن هابرماس، رابرت نازیک) بر کاهش تمرکز و افزایش نقش نهادهای غیردولتی در اداره شهر و زندگی اجتماعی استوار است. براین‌اساس جنبش فرا نوگرا، مبانی شهرسازی نوگرا را به چالش کشیده است.

در اواخر قرن بیستم، سلطه مدرنیستی علم و عقل مورد چالش قرار می‌گیرد. در عرصه سیاست‌گذاری عمومی، در هر دو مرحله فرایند تصمیم‌گیری و نتایج آن سرخوردگی روزافزونی دیده می‌شود. در این دوران برنامه‌ریزان مورد آماج اعتراض‌های مردمی قرار می‌گیرند چرا که آنان پی بردند که برنامه‌ریزی نه کاری فنی و روش‌شناسانه که کاری سیاسی و خدعه‌آمیز است. مردم که در ابتدا قائل به پشتیبانی خرد و دانش فنی از تصمیمات برنامه‌ریزی بودند، با زیر سؤال رفتن خرد تخصصی، تصمیم می‌گیرند نقشی پررنگ‌تر از تماشاچی صرف داشته باشند و به دنبال سهمی در فرایند برنامه‌ریزی هستند. با انحلال مرزهای یقین، مفاهیم شهروندی فعال و مشارکت عمومی از نو متولد و دموکراسی فراگیر جانشین دموکراسی نمایندگی می‌شود. در همین دوران است که لزوم مداخله ذی‌نفعان در پروژه‌ها مورد تأکید قرار می‌گیرد و طرح‌های شهری نیز از این قاعده مستثنی نبوده‌اند چنان‌که اصطلاحاتی همچون شریک، بازیگر و سردسته با معانی مشابه در مورد ذی‌نفعان طرح‌های شهری مطرح شده است‏(گلزاری، ۱۳۹۲).

شهروندان برای مشارکت در فرایند توسعه شهر نیاز به نهادهایی اجتماعی در مقیاس‌هایی خردتر، یا به‌عبارت‌دیگر نهادهای خرد مقیاس محله‌ای دارند، و به همین دلیل ایجاد نهادهای اجتماعی در مقیاس محله ضرورتی است که باید به آن پاسخ گفت. پژوهش‌های مرتبط نشان داده که نهادسازی و ظرفیت‌سازی نهادی در سطح محله و عملیاتی ساختن این مهم در مدیریت و برنامه‌ریزی محله‌ای در درون شهرها و به‌ویژه کلان‌شهرها، اولین و بلکه اساسی‌ترین گام در بنیان نهادن مدیریت محله‌ای کارآمد به شمار می‌آید ‏(کاظمیان و دیگران، ۱۳۹۲؛ لاله پور، ۱۳۹۶). از طرف دیگر، مدیریت محله‌ای در درون شهرها می‌تواند به‌عنوان سیاستی مهم در راستای استفاده از ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های متعددی که اجتماعات محلی درون شهرها از آن برخوردارند، به کار رود؛ چرا که مدیریت محله‌ای نزدیک‌ترین سطح مدیریتی به مردم و شاید اصلی‌ترین سطحی باشد که می‌تواند دانش و تجربه عملی مردم را در راستای توسعه شهری به کار گیرد.

  • رضا شادمان فر
۱۷
فروردين

صاحب‌نظران بر این باورند که ظرفیت موجود در اجتماعات محله‌ای می‌تواند به‌عنوان ابزاری جهت توانمندسازی اجتماعات محله‌ای در ایفای نقش در فرایند توسعه شهری محله مبنا به کار گرفته شود. براین‌اساس، پارادایم جدیدی در توسعه شهری معرفی گردید که در آن دولت به‌تنهایی بازیگر عرصه توسعه نیست ‏(ایمانی‌جاجرمی و دیگران، ۱۳۸۷؛ پیران، ۱۳۸۹؛ رفیعیان و دیگران، ۲۰۱۴). امروزه مفاهیم جدیدی چون ظرفیت، ظرفیت‌سازی و توسعه ظرفیتی در سطوح مختلف مطرح شده است. در این بین، برنامه عمران سازمان ملل متحد ظرفیت‌سازی را در سطح فردی، سطح نهادی و سطح اجتماعی تشریح می‌کند. بنابر این، می‌توان اینطور در نظر گرفت که یکی از اصلی‌ترین سیاست‌های روز در توسعه شهری رویکرد نهادی است که به طور عمده به توانمندسازی، سرمایه اجتماعی، فرهنگ و ارزش‌ها و محیط‌زیست اشاره دارد.

ازاین‌رو، در زمینه همکاری‌های صورت‌گرفته در توسعه جوامع کمتر توسعه‌یافته، رویکرد ظرفیت‌سازی در نهادهای محلی این قابلیت را ایجاد می‌کند تا این جوامع اداره زیرساخت‌های حاصل از کمک‌های بیرونی را به دست بگیرند. این در حالی است که در جوامع کمتر توسعه‌یافته و درحال‌توسعه فرهنگ حاصل از قرن‌ها حاکمیت نظام‌های اقتدارگرایانه، رسوخ بی‌اعتمادی و فردگرایی نهادینه‌شده بر پیچیدگی مسئله افزوده است. به‌طوری‌که اجتماعات محله‌ای ظرفیت و توانمندی به دست گرفتن امور و تشکیل نهاد برنامه‌ریزی توسعه محله را ازدست‌داده‌اند ‏(آزادخانی، ۱۳۹۴؛ حبیبی و رضوانی، ۲۰۰۶؛ عارفی مهیار، ۱۳۸۰؛ علوی تبار، ۱۳۷۹).

 اغلب رویکردهای نوین توسعه بر این نکته اشاره دارند که هر فضای جغرافیایی، محتوای نهادی و بومی خاص خود را دارد و بنابراین مسیر توسعه آن نیز منحصربه‌فرد خواهد بود (Naudé,2010). اگرچه در دوران حاکمیت نظام شهرسازی نوگرا در ایران به نقش و ظرفیت اجتماعات محله‌ای در توسعه شهر کمتر توجه شد اما محله در شهرهای ایرانی ریشه‌ای به قدمت خود شهرها داشته و در بسیاری از شهرها همچنان اثر نهادهای محله‌ای قابل‌بررسی است. امروز نظر به اینکه استقرار حکمروایی خوب شهری به‌عنوان هدف راهبردی مدیریت شهری کلان‌شهرها تعیین شده است، بررسی شهر تهران به‌عنوان کلان‌شهری که در دهه اخیر تجارب قابل‌توجهی در حوزه ساختارسازی در اجتماعات محلهای و ایجاد ظرفیت در نهادی به دست آورده است ـ که از آن جمله میتوان به تشکیل شورایاریهای محله، تدوین اسناد توسعه محلهای با مشارکت ایشان، ایجاد هیئت‌امنای محله متشکل از ذی‌نفعان محله به‌عنوان متولی امور محله و واگذاری ابنیه و فعالیتهای فرهنگی، هنری، اجتماعی و ورزشی در سطح محله به ایشان اشاره کرد ـ موردمطالعه این پژوهش قرار گرفته است.

اما در یک کلان‌شهر با انبوهی از اجتماعات محله‌ای مواجهیم که محتوای نهادی خاص خود رادارند سؤال اینجاست که برای تشکیل نظام برنامه‌ریزی شهری محله مبنا سهم هریک از مؤلفه‌های تشکیل‌دهنده ظرفیت نهادی در یک محله چیست؟ در گونه‌های مختلف محله‌های یک کلان‌شهر نهادهای کنشگر توسعه کدام‌اند؟ و حوزه تأثیر آن‌ها چیست؟ مجهول دیگر اینکه آیا نهادهایی که بالقوه در محله‌ها فعال‌اند ظرفیت لازم برای ایفای نقش در نظام برنامه‌ریزی محله مبنا را دارند؟ ایجاد ظرفیت در بعد نهادی در یک محله بر چه مبنایی باید صورت بگیرد؟ آیا برای ایجاد و نهادینه‌کردن این ظرفیت می‌توان مدلی نظری ارائه داد که هم دربرگیرنده تنوع گونه‌های محله در یک کلان‌شهر باشد و هم ضامن تحقق‌پذیری نظام توسعه شهر بر مبنای محله؟

  • رضا شادمان فر
۱۸
مرداد

حذف حدود صنفی به بهانه ایجاد رقابت مدتی است که موانع برای فعالیت اصناف در مجاورت هم را برداشته است اما به دلایلی که در ادامه می آید این موضوع مزاری در بلند مدت برای جامعه صنفی به ویژه اصنافی که به مهارت و هنر مرتبط هستند خواهد داشت: 

1-    حذف حدود حریم صنفی در برخی از نقاط موجب ایجاد رقابت ناسالم و بروز تخلفات صنفی شده است؛ به عقیده فعالان بازار، این دستورالعمل نه‌تنها کارساز نیست بلکه باعث از بین رفتن امنیت شغلی بسیاری از کسبه شده و موجب گسترش کسب‌وکار کاذب، کاهش اشتغال‌زایی و رقابت ناسالم شده و لطمه سنگینی به اقتصاد شهر به‌ویژه اعضای صاحب پروانه کسب در صنف آرایش مردانه خواهد زد.

2-   باید در نظر داشت که یک‌فاصله جغرافیایی در حدی خاص گنجایش برای یک شغل دارد. در شرایطی که به‌طورکلی وضعیت اقتصاد خوب نبوده و مردم به‌ناچار در انجام خریدهای خود صرفه‌جویی می‌کنند ایجاد چنین شرایطی می‌تواند مشکلات مختلف برای صنف را به دنبال داشته باشد. برداشتن حریم‌ها و حدود صنفی رکود و تضعیف بازار را به دنبال داشته و به‌واقع نیمی از واحدهای صنفی در هر منطقه مازاد بر نیاز‌ند؛ بنابراین اعضای باسابقه و مورد اعتماد این صنف که نقش اجتماعی خاصی را در جامعه محلی محل کسب خوددارند با تنگ شدن عرصه نسبت به تعطیلی و تغییر شغل اقدام نموده و این ضربه اجتماعی بر شهر خواهد داشت.

3-   با ادامه روند فوق الا شاره سازوکار تربیتی استاد-شاگردی از بین رفته و افراد بدون طی کردن دوره شاگردی تبدیل به استاد شده و طبیعتاً فرهنگ صنفی که میراث ارزشمند صنف آرایشگران شهر تهران است از دست خواهد رفت.

4-   تجارب موجود در این اتحادیه نشان می‌دهد که اعضای جدید که جایگزین اعضای باسابقه در محلات شهر تهران شده انده به‌مراتب بیشتر به انواع تخلف صنفی آلوده‌شده و ازنظر اقتصادی نیز پایداری لازم برای فعالیت صنفی در محل را نشان نمی‌دهند.

5-   در صنف پیرایش مردانه که نیازمند ارائه خدمات باکیفیت و ذوق و هنر است و بافرهنگ ملی و شئون اخلاقی و قوانین شرع مقدس در ارتباط است در کوران رقابت اقتصادی واحدهای صنفی هم‌جوار حاصل نخواهد شد و این امر طبعات جبران‌ناپذیری در کنترل اجتماعی و امنیتی خواهد داشت.

6-   واحدهای صنفی مجاور که در داشتن سهم بیشتر از ظرفیت اقتصادی محدود محله رقابت می‌کنند به‌ناچار برای باقی ماندن در میدان به ارائه خدمات خلاف قانون مجبور می‌شوند و این روند فاسد کننده سایر اعضای صنف خواهد بود.


  • رضا شادمان فر
۰۲
مرداد

بسمه‌تعالی

امروزه، استفاده از قابلیت کلان شهرها برای توسعه «سیاست بینا شهری بین المللی» به جایگزینی سیاست بینا دولت ملت، در قالب «سیاست دیپلماسی شهری» مورد توجه قرار گرفته است‏(سیدمحمود، ۱۳۹۰). علاوه بر این تحولات دیپلماسی سبب شده که دولت‌ها در کنار پیگیری منافع ملی و تعقیب سیاست‌های خود در قالب دیپلماسی سنتی، به اشکال نوین دیپلماسی جهت تأثیر بر افکار عمومی بین‌المللی و محیط بین‌الملل متوسل شوند. حضور دولت‌ها یا حکومت‌های محلی تابع آن‌ها در نهادهای چندجانبه غیردولتی و تعاملات موجودیت‌های فرو ملی در راستای این مهم قرار دارد‏(محمدرضا  دهشیری و مصطفی  خرمی، ۱۳۹۷). با توجه به آنچه گفته شد و با توجه به اجلاس‌های پیش روی دولت جمهوری اسلامی ایران مواردی که می‌تواند محور توسعه روابط دوجانبه در کشورهای همسایه منطقه اوراسیا قرار گیرد در حوزه مدیریت شهری به شرح ذیل ارائه می‌گردد:

1-  در حوزه مدیریت بحران شهر تهران این ظرفیت وجود دارد که پایتخت‌های کشورهای منطقه جهت همکاری و اقدام در زمان مواجهه با بحران‌هایی بزرگ و حوادث طبیعی چون زلزله همکاری نموده و صندوقی برای کاهش صدمات بعد از بحران تشکیل گردد. علاوه بر این ایجاد شهرهای معین در خارج از مرزهای کشورهای عضو می‌تواند در صورت تخریب زیرساخت‌ها در مواجهه با حوادثی چون زلزله که ابعاد وسیعی دارد راهگشا باشد.

2-   در حوزه ایجاد تسهیلات دوجانبه برای تبادل توریسم در جهت افزایش درآمد شهر تهران و سایر شهرهای کشور در جذب توریسم از مبدأ این کشورها قابلیت تهیه طرح و امضای تفاهم‌نامه وجود دارد.

3-   در حوزه اجتماعی، عقد تفاهم‌نامه‌ای برای تبادل تجارب مدیران شهری و شوراهای شهر و همچنین کارشناسان حوزه مطالعاتی شهرهای عضو اجلاس از شیوه‌های مشارکت شهروندان در اداره امور شهر در کشورهای مذکور می‌تواند مثمر ثمر باشد.

4-   علاوه بر موارد بالا تشکیل شورای مدیران شهری منطقه و اعلام موضع دولت‌های محلی در مناقشات منطقه‌ای می‌تواند موردبررسی قرار گیرد. حکومت‌های محلی اغلب سیاست یکپارچه‌ای را در مورد اجتماع سازی برمی‌گزینند تا منازعات خشن محلی را کاهش داده یا حل نمایند. پیش‌فرض اجتماع سازی این است که ارتباطات حاصل‌شده از این تعاملات و چرخش دایره‌وار اطلاعات، اعتمادسازی، مشارکت و همکاری را تقویت خواهد کرد.


  • رضا شادمان فر
۱۸
تیر

مقدمه

در دو دهه گذشته توجه به مدیریت شهری مشارکتی و شکل‌دهی به رویکردهای برنامه‌ریزی از پایین به بالا رشد چشمگیری داشته است که منطبق بر پارادایمی نو -یا بازگشت به پارادایم قدیمی در قالبی نو- در حوزه مدیریت و برنامه‌ریزی ‏شهری است که بر مقیاس‌های خرد شهری یعنی «محله» تأکید دارد. از درون این پارادایم مفهوم «برنامه‏ریزی محله مبنا» بیرون آمده است. این مفهوم مبتنی بر مقیاس‌های ذهنی و ابعاد مشخص فضا - زمان در مقیاس محلی و خرد است تا نگرش کلان و به‌جای پرداختن به توده مکانیکی و غیرقابل مدیریت کلان‌شهری به‌اندازه های قابل مدیریت و واحدهای ارگانیکی مشخص (محله‌ها شهری) برای حل معظلات مدیرت کلان شهرها می‌اندیشد.

در این راستا تشکیل شورایاری‌ها در مقیاس 375 محله در فرآیندی برق آسا و با شیوه انتخابات مستقیم توسط شهروندان یکی از اقداماتی بی‌بدیلی است که مدیریت شهری در تهران انجام داده است! و سایر کلان‌شهرها در تلاش‌اند از این طرح الگوبرداری کنند. درحالی‌که ایجاد شورایاری در کلان‌شهرها به شکل فراگیر هرگز هدف مدیریت شهری را از ایجاد این تشکیلات محقق نخواهد کرد. از طرفی استقبال ضعیف شهروندان در تهران در مشارکت در دوره اخیر (پس از پنج دوره از تجربه شهر تهران در مشارکت با شورایاری در امور شهر) و امتناع تعدادی از شورایاریان باسابقه در ثبت‌نام در این دوره نشان‌دهنده ضرورت بازنگری در این امر است.

موارد ذیل به‌اجمال نکاتی را در این خصوص ارائه می‌دارد که می‌تواند در اصلاح سیاست‌ها و برنامه‌های این حوزه موثر باشد:

ظرفیت‌سازی پیش‌نیاز توسعه

سازمان‌های بین‌المللی ایجاد ظرفیت را (Capacity Building) به‌عنوان پیش‌نیاز اقدامات منجر به توسعه در جوامع درحال‌توسعه معرفی می‌کند. یکی از ابعاد ظرفیت‌سازی، ظرفیت‌سازی نهادی است که ضامن ایجاد ساختارهای اجتماعی و ظرفیت‌های قانونی و عرفی برای حضور شهروندان در عرصه‌های تصمیم‌گیری و مشارکت در اداره امور شهر است. به نظر می‌رسد فراهم نشدن ظرفیت و بستر در شهرهای کشور یکی از دلایلی باشد که به کاهش توفیق ایجاد ساختارهایی چون شورایاری‌ها و مدیریت محله را در پایتخت منجر شده است. در این حوزه (ظرفیت نهادی) می توان بر برخی از اهم بسترهای پیش نیاز توسعه اشاره کرد:

1.1.    ظرفیت قانونی: بر اساس ویژگی‌های حقوق عمومی قانون شهرداری‌ها، مدیریت شهری ظرفیت و اختیار لازم را برای تحقق اهدافی که برای مدیریت محله در نظر گرفته‌شده است ندارد. قانون شهرداری‌ها دارای ویژگی‌های خاصی است: در وحله اول تکلیفی بودن مقررات قانون شهرداری، به این معنا که مقررات قانون شهرداری آمرِ و تکلیفی است. درنتیجه توافق خلاف آن‌ها باطل است. دوم اینکه مقررات قانون شهرداری غیرقابل واگذاری است، تفویض اختیارات ناشی از قانون، به‌ویژه ناشی از حاکمیت ملی به سایر اشخاص، اعم از حقیقی و حقوقی و عمومی و یا خصوصی ممنوع است مگر به‌حکم قانون. سوم؛ اصل برای تکلیف شهرداری است، نهادهای مذکور در قانون و مقررات وابسته به آن برای انجام وظایفی که قانون‌گذار تشخیص داده است تأسیس‌شده‌اند. مادام که اراده عمومی، مقررات دیگری وضع نکرده است، موظف و مکلف به اجرای تمام قانون است. فقط در مواردی که به‌صراحت اختیار به شهرداری داده‌شده است شهرداری اختیار در انجام یا ترک فعلی را دارد؛ بنابراین فضایی برای فعالیت نهادهای مشارکتی مثل شورایاری‌ها یا مدیریت محله باقی نمی‌ماند و درنتیجه مشارکت‌کنندگان پس از مدتی به سرخوردگی دچار می‌شوند و از مشارکت مجدد سرباز می‌زنند.

1.2.    ظرفیت اجتماعی: به نظر می‌رسد امروز در کلان‌شهرهای کشور به‌ویژه تهران به دلایل متعدد اقتصادی و سیاسی افراد فرصت و یا تمایلی به درگیر شدن در امور جمعی و ایفای نقش رهبری محلی ندارند علاوه بر این ایشان برای این موضوع آموزش لازم را ندیده‌اند- نبود فضای لازم برای تعاملات اجتماعی نیز بر کاهش سرمایه‌های اجتماعی کمک کرده و امروز بررسی ها نشان می دهد که احساس تعلق به محله در تعداد زیادی از محلات شهر تهران بسیار پایین است. بدیهی است که در محله‌هایی این‌چنینی که تعدادی فراوان دارند ظرفیت ایجاد و فعالیت نهادی مردمی با مختصات شورایاری وجود ندارد.

1.3.    ظرفیت سازمانی: شهرداری و شورای اسلامی در شهرهای کشور ازلحاظ نیروی انسانی و ساختار و تشکیلات ظرفیت لازم جهت پذیرش ساختارهای مردمی را در مقابل خود ندارند. به عنوان مثال شورای اسلامی شهر تهران در دوره های گذشته برای ارتباط با 3750 شورایار و پیگیری امور ایشان ناچار به استفاده از ساختارهای شهرداری تهران شد که این روند منجر به ارتباط مستقیم یاران شورا با شهرداری مناطق و نواحی و در نتیجه فراموشی وظیفه اصلی شورایاران یعنی چشم شورا در محلات شد! از طرفی ظرفیت حوزه اجتماعی و فرهنگی شهرداری نیز برای اقدام در شکل جدیدی از خدمات اجتماعی متناسب با ساختارهای محله محور نیاز به تمرین، آموزش دارد. همچنان که اصلاح رویکردها و روندهای اداری نیز در این حوزه احساس می شود. این در حالی است که در بسیاری از کلان‌شهرها به‌عنوان وظیفه جدی در سازمان شهرداری‌ها لحاظ نمی‌شوند. از طرفی در حال حاضر مؤلفه‌های اولیه برای حکمروایی شهری در سازمان شهرداری فراهم نیست. برای این منظور باید مدیران شهری نقش تسهیل‌کننده و زمینه‌ساز را بازی کنند تا جوامع محله‌ای بتوانند تصمیم‌گیرنده و مجری باشند.

اصلاح فرآیند تشکیل؛ انتخابات محلی به‌جای انتخابات سراسری

در دوره فعلی با کاهش سرمایه اجتماعی در جامعه شهری نمی توان انتظار داشت که با ایجاد تشکیلات در فرآیندی بالابه پایین در محله‌ها به نهادی مشارکتی برای شکل دهی به فرآیند های پایین به بالا دست یافت. تعاملات اجتماعی در برخی محله ها به حدی کم شده که انتخاب نمایندگان شهروندان در سطح محله حتی یک کوچه را با انتخابات مستقیم در یک -یا دو روز را دور از دسترس می‌نماید. اما شاید بتوان با درگیر کردن تسهیل گران اجتماعی به مدت طولانی در یک محله و برگزاری جلسات با حضور ذی‌نفوذان محلی به انتخاب فعالان اجتماعی محله دست‌یافت این امر قطعاً نیاز به صرف انرژی، برنامه‌ریزی و اجرای مستمر در طول زمان خواهد داشت؛ آنچه تا امروز تجربه شده این است که برگزاری انتخابات به‌نحوی‌که در این چند دوره صورت گرفته نتوانسته شورایاری را در شهر تهران نهادینه نماید. (حتی اگر مثل دوره‌های پیشین اهداف سیاسی مدنظر باشد همان‌طور که تجربه شد منتخبین سرمایه اجتماعی مدنظر را فراهم نخواهند کرد). ظرفیت‌های اجتماعی جوامع محلی می‌باید توسط متخصصین علوم اجتماعی مطالعه، شناسایی، فعال‌سازی و سپس با معرفی در تعاملات اجتماعی محله ای در مورد انتخاب ساکنین محله قرارگیرند. در غیر این صورت انجمن‌های محله در غیاب معتمدین ذی صلاح محله محلی برای جولان ذینفعان اقتصادی و سودجویانی خواهد شد که به انحای مختلف چون خرید رأی به کرسی شورایاری محله دست خواهند یافت.

در مجموع به نظر می‌رسد فرآیند انتخابات یک ‌نهاد محله هم باید با هدایت نهادهای بالادست ولی به دست خود اهالی و با صرف زمان برای آماده‌سازی افراد در مجامع محله‌ای و مشارکت ایشان در تمامی مراحل یعنی ثبت‌نام، تبلیغات، تائید صلاحیت، رأی‌گیری و ... صورت پذیرد. اجرای تمامی این مراحل از خارج محله انتخابات شورایاری‌ها را به شکل مکانیکی و مأموریتی توسط کارکنان شهرداری ناحیه صورت خواهد پذیرفت و ظرافت‌های اجتماعی لازم را لحاظ نخواهد کرد.

رویکرد تحقق محله به محله به‌جای تشکیل یک‌باره

قطعاً برای شکل‌دهی به فرآیند برنامه‌ریزی محله مبنا نمی‌توان از شیوه‌های فراگیر و جامع استفاده کرد. با در نظر گرفتن موارد پیش‌گفته در خصوص ضرورت ایجاد ظرفیت در جوامع محله‌ای و تمرکز توان اجرایی در هر محله که ویژگی‌های اجتماعی و فرهنگی خاص خود را دارد؛ و اینکه ضرورتی برای تشکیل یک‌باره شورایاری در همه محلات و معرفی یک‌باره آن‌ها به مدیریت شهری وجود ندارد-چه بسا در همه محله‌های شهر تهران ظرفیت تشکیل شورایاری وجود نداشته باشد- پیشنهاد می‌شود پس از فراهم‌سازی ابزار، تأمین و توجیه نیروی متخصص و انجام مطالعات اولیه و برنامه‌ریزی در گونه‌های مختلف موجود از اجتماعات محله‌ای عملیات ظرفیت‌سازی و تشکیل نهادهای مشارکتی چون شورایاری و هیات امنای محله صورت پذیرد و این منتخبین پس از توجیه و آماده‌سازی جهت ورود به فرایند تعامل با مدیریت شهری به‌عنوان شورایار محله معرفی شوند. این روش گرچه زمان‌بر است ولی نتیجه به‌مراتب بهتری از وضع موجود برای کلان‌شهرهای خواهد داشت؛ زیرا هم منتخبین شورایاری به معتمدین محلی نزدیک‌تر و برای تعاملات با بدنه مدیریت شهری آماده‌تر خواهند بود. در این رویکرد نقش مدیریت شهری زمینه سازی، توانمندسازی و هدایت خواهد بود.

ساختاری منعطف به‌جای الگویی یکسان برای همه نوع محله

 به نظر می‌رسد در زیست بود شهرهای ایرانی بهترین شیوه برای تشکیل نهاد محله‌ای که ذینفعان محلی را نمایندگی نماید انتخابات مستقیم نیست؛ زیرا بعضی ذی‌نفوذان محلی نیازی به مشارکت در نهاد جدیدی در محله مثل شورایاری محله را احساس نمی‌کنند و تمایلی برای مشارکت ندارند لذا الگوبرداری از تجربه تشکیل هیات های امنای محله به‌عنوان ستادهای مشارکت‌های اجتماعی در محلات پس از اصلاح شیوه تشکیل آن مطابق رویکردهای محله‌ای که پیش‌تر اشاره شد می‌تواند اثر قوی‌تری در ایجاد ظرفیت نهادی برای برنامه‌ریزی محله مبنا ایفا نماید. ائمه جماعات، هیات مدیره شهرک‌ها، سمن‌های محله‌ای، خیره‌ها، هیات ها و ... کسبه و سایر معتمدین باسابقه محله‌ای کسانی هستند که ممکن است نیازی به نشستن در کرسی شورایاری محله احساس نکنند ولی تأثیری بیش از ایشان در امور محله‌ای دارند. پیشنهاد می‌شود پس از انجام مطالعات مقتضی در این حوزه با در نظر گرفتن شرایط گونه‌های مختلف محله در کلان‌شهرهای ایران بهترین شکل تشکیل ساختار مشارکتی محله محور تبیین و بر اساس آن اقدامات اجرایی برای تشکیل نهادهای محله محور صورت پذیرد.


  • رضا شادمان فر
۱۰
فروردين
در بعد اجتماعی ظرفیت سازی در یک اجتماع محلی شاخص هایی چون احساس اجتماع محلی بودن وجود دارد که در خور توجه است اینکه ما چقدر حس می کنیم عضوی از یک اجتماع محلی هستیم و سرنوشت مشترکی داریم به ظرفیت ما برای رسیدن به اهداف توسعه تاثیر می گذارد.
  • رضا شادمان فر