یادداشت های

رضاشادمان فر

یادداشت های

رضاشادمان فر

رضا شادمان فر کارشناس ارشد مدیریت شهری و دانشجوی شهرسازی و فعال در حوزه های مشارکت شهروندان در مدیریت شهری ، شورایاری ها و مدیریت محله در این وبلاگ به بیان دیدگاه های خود و مشاهداتش می پردازد. همچنین وب سایت shadmanfar.ir برای ارتباط و آشنایی بیشتر با ایشان در دسترس است.

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۸ مطلب با موضوع «آزاد» ثبت شده است

۲۴
شهریور

غار

پدیدارشناسی نوعی تحلیل توصیفی از فرآیند ذهنی است که بر شهود تکیه می کند. پدیدار شناسان معتقدند پدیده های این جهان ذاتی دارند که نه تنها از دسترس حواس ما خارج است بلکه ذهن ما هم نمی تواند به حقیقت آنها برسد.


 افلاطون تمثیلی دارد که وضعیت ما را در جهان روشن می کند. وضع ما همچون کسانی است که نسل اندر نسل در غاری تاریک پشت کرده به ورودی غار به زمین بسته شده اند و یارای دیدن چیزی جز دیوار غار را ندارند. نوری از ورودی غار به دیوار می تابد و عبور موجودات از بیرون بر روی دیوار غار سایه انداخته است. 

در غار زادگان سایه اشیا را بر دیوار نه چندان مسطح غار می بینند. کم کم به مدد ذهن هریک به درک آنها می پردازند و هریک به شناختی از تمامی عالم که در مقابل چشمشان پدیدار گشته است! می رسند و پس از گذشت زمان و تکرار مشاهدات بر اساس شناختشان نظریاتی را شکل میدهند و آنها را اثبات می کنند!

 پس از مدتی  غار نشینان بر این باور می رسند که عالم را شناخته اند! تا اینکه روزی فردی از بیرون غار وارد می شود ایشان را می یابد، گفت و شنودی بین ایشان در می گیرد و تازه وارد از آنچه در بیرون به عینه دیده می گوید. بعضی از غارنشینان تازه وارد را باور می کنند و به او گوش فرا می دهند. 

اما بعضی دیگر حاظر نیستند آنچه را که بر اساس آن در طول قرن ها دریافت کرده اند و به آرامش رسیده اند را کنار گذاشته و از نو به درک جدیدی از پدیده ها برسند. ایشان از تغییر در انگاره های قدیمی خود می ترسند! حاضرند در غار بمانند ولی عقیده خود را نگه دارند. پس تازه وارد را ترد می کنند. به ناچار تازه وارد عده ای از پیروانش را به بیرون غار می برد تا آنها هم به شهود دست پیدا کند. آنها به کمک تازه وارد به سختی زنجیر های یکدیگر را باز می کنند و با مشقت در راه رفتن به خارج غار جان می کنند. نه تنها مدتها سکون حرکت را برای آنها دشوار نموده بلکه مواجهه با دنیای روشن بیرون توانی می خواهد که کمتر کسی تاب آن را دارد. اما هرکس به قدر وسع پیش میرود و معدودی تا دهنه غار می رسند...


 اما برخی از نجات یافتگان قصد بازگشت به غار را می کنند. ایشان به یاد دوستان سابقشان هستند و دلشان نمی آید که آنها در گمراهی بمانند ایشان باز می گردند و در تلاش که طعم رستگاری را به دوستانشان هدیه کنند اما می دانند که خروج یکباره و مواجهه با آنچه ذهن یک عمر آن را انکار کرده چقدر درد آلود و خطرناک است. بنابر این برای آشنا کردن جاماندگان از حقایقی که در عالم حقیقی دیده اند عروسک هایی می سازند و با آنها به اجرای نمایشهایی از سایه بر روی دیوار غار می پپردازند هدف ایشان تغییر عقاید غارنشینان است ...


شاید آنچه نوشتم دقیقا آنچیزی نباشد که در غار مثل افلاطون نقل شده اما همزاد پنداری با ساکنین غار باعث شده تا از دریافت های خودم به داستان اضافه کنم. از نظر من درک این مثال خود راهنماست وقتی باور کنیم هر آنچه در حس و ذهن ما نقش می بندد عین حقیقت نیست! و مهم تر اینکه شجاعت نقد بر باورهایمان را داشته باشیم.

 

 

  • رضا شادمان فر
۲۳
شهریور

شناخت

هدف از بیان یک نظریه تبیین پیشبینی هایی است که از شناخت یک سوژه حاصل شده است. و اگر یک نظریه توسط مشاهده های معتبر پشتیبانی شود و شواهد قابل ملاحظه ای آن را تایید نماید می تواند به عنوان یک قانون علمی مطرح شود

اگرچه یکی از خدمات علم این است که نظریه پردازی را ممکن می سازد اما نظریه صرفا از علم حاصل نمی شود. در واقع علم یکی از راههای دست یابی به شناخت است و چیزی جز منطق کاربردی نیست در حال حاظر علم، شهود و اقتدار ( قول دانای کل ) شناخته شده ترین ابزارهای دستیابی به شناخت برای انسان برشمرده می شود. که هریک در عرصه های مختلفی راه را برای درک پدیده ها باز می کنند چون فضای شناختی متفاوتی دارند. به عنوان مثال علوم محض در ارتباط با فضاهای بسیار محدود تری نسبت به علوم اجتماعی کارا هستند. به همین نسبت برای شناخت عالم ماورا و آنچه در پشت اشیا وجود دارد به دریافت های شهودی چون عرفان، اشراق و سورئال روی می آورد.

در دریافت های علمی تجربی حواس انسان واسطه دریافت و کشف است و در علوم غیر تجربی ذهن جای حواس را گرفته است که هر دو ممکن الخطا هستند و در نتیجه اعتبار شناخت حاصله مشکوک است. اما شهود از بند ذهن و احساس رهاست. شهود درکی است ماورای احساس عادی از وقایع و پدیده ها و ماورای عقل.

 لذا در عرفان با استفاده از برداشت های دینی به شناخت عالم می پردازند. و  در اشراق با استفاده از ظرفیت هایی که خداوند در اختیار انسان قرارداده می تواند به درک عوالمی بپردازد که به قول ابن سینا ورای خرد است و انسان با تذکیه و تذهیب نفس به آن راه می یابد.  

پدیدارشناسی نوعی تحلیل توصیفی از فرآیند ذهنی است که بر شهود تکیه می کند. پدیدار شناسان معتقدند پدیده های این جهان ذاتی دارند که نه تنها از دسترس حواس ما خارج است بلکه ذهن ما هم نمی تواند به حقیقت آنها برسد.


در پست بعدی مثال جالبی برای درک بهتر موضوع خواهم نگاشت... 

  • رضا شادمان فر
۰۱
شهریور

در حال حاظر حداقل در جایی که من مشغول خدمت هستم با حجم زیادی از گزارش های پژوهشی که از طرف مجریان به مرکز ارسال می شود مواجه هستیم که اغلب آنها بصورت یک رو روی کاغذ A4 چاپ می شوند و هرکدام چند بار ویرایش و چاپ مجدد می گردد. و نسخه های قبلی امحا می شود. بعضی از این اسناد حتما باید بصورت فیزیکی تحویل گردد.

در دانشگاه ها هم مرسوم است که دانشجویان کارهای خود را روی یک روی کاغذ به اساتید تحویل می دهند. این شاید به این خاطر بود که استاد بتواند نظرات خود را در روی سفید کاغذ درج نماید اما با وجود تکنولوژی سایبری و حجم کامنت های اساتید بر روی کار دانشجویان (!) 

پیشنهاد می گردد که در صورت نیاز به برای چاپ کردن هر نوع سندی از دوروی کاغذ استفاده شود. و در مقابل - برای نهادینه شدن این فرهنگ که در نهاید سهم بسزایی در حفاظت از محیط زیست شهرمان دارد - از دریافت و تولید گزارش های چاپ شده بر روی یک روی کاغذ خود داری گردد. 

  • رضا شادمان فر
۳۰
تیر

شب قدر

مطالب زیر یادداشتهایی است که پای بحث جناب آقای دکتر ناصر مهدوی در شبهای احیای ماه مبارک امسال برداشتم و پروردم:

شب قدر شب تقدیر روزی نیست! خدا روزی بندگانش را تضمین کرده. این شبها زمان قدر گرفتن انسانها است زمان باز شدن چشم است بی اعتنایی به ناسوت و توجه به لاهوت، وقتی برای احساس عمق دردی که از زخم جاماندن از قافله کمال انسانی بر جان آدم نشسته و این شب لزوما ١٩ و ٢١ و ٢٣ رمضان هر سال نیست! به یاد استاد دیگری افتادم که میگفت: هر شب شما شب قدر است اگر که قدر بدانید!

پس چرا بیشتراعمال مردم در این شبها به مانند تکالیف از پیش تعیین شده است و کمتر به اندیشیدن و قور و اندازهگیری خود با آنچه خدا معیار جانشین خود در زمین معرفی میکند سپری میشود؟ چرا اعمال عبادی ما را به سوی یک جامعه رستگار نبرده و چرا اکنون اینجاییم؟ (اشاره به تحقیق حسین عسکری و شاهرزاد رحمان در دانشگاه جرج واشنگتن آمریکا، که در شماره 10 ژورنال معروف اقتصاد جهانی (Global Economy Journal) به چاپ رسیده است [1]) شاید به این دلیل است که مرجع هدایت های دینی ما گزاره هایی است که متاسفانه پیروی چشم بسته از آنها منافی حقیقت اصلی دین است. خداوند خود فرموده که من به صورت اعمال شما نگاه نمی کنم زیرا که روح دین باید امکان رهایی از هیاهوی انسانی را فراهم کند نه اینکه مساله جدیدی برای روح انسان فراهم کند دین راهنمایی است برای رهایی انسان از مسخ شدگی در دنیای امروز او راه های آسمان را نشان می دهد و سلامت گذر کردن از زمین را این که چرا دین شاهد بازار دنیامان شده و جنگ ها و خشونت ها و ویرانی‌ها به نام دین خبر هر روز این دنیاست خود نشانی از ناکارآمدی اینگونه هدایت انسان است. ما به جای اینکه زمین را خدایی کنیم خدا را زمینی کردیم و خدای زمینی برای انواع خشونت ها و برتری جویی‌ها  توجیه می‌آورد. 

متاسفانه در آموزه‌های دینی اصل بر این قرار گرفته که انسان از بدو تولد مکلف است و آزاد نیست! همه شعونات ما از پیش تعیین شده و کنترل شده است! در حالی که قرآن انسان را آزاد می داند و پیغمبر را مامور ابلاغ. چطور بعضی می گویند مردم را باید به زور به بهشت برد؟ و دین درکی است که عده ای به ما می دهند و سهم ما فقط پیروی است! لذا ما تبدیل شدیم به یک موجود مقلد صرف و نه انسانی خلاق و این درحالی که خدا عقل را در نهاد بشر قرارداده تا راه را خود پیدا کند  امروز اراده مغلوب تقلید شدو عقل مغلوب تقلید و عدالت مغلوب سیاست.

اگر خدا بنده اش را آزاد و فکور و عاقل دوست دارد چرا این اتفاق در ما مسلمانان رخ نداد؟ چرا ما بیشتر دنباله روییم تا راه نما؟ روح قرآن آواز حریت آدمی است و قرآن تجسس را منع کرده بنده خدا می تواند تشخیص دهد او به دوصلاح عقل و وحی با هم مسلح است.

شاید این معلمان ما هستند که تصویری دیگر از خداوند ارایه می دهند که رابطه آدمیان با خدا را قطع و دریغا که در چنبره صورت گرایی اسیر می گرداند. و در پی آن همه دین، مقررات آن شد و تن آدمی مکلف به رعایت نکته به نکته اش و دل منزجر از تن و متوحش از عقوبت خطا، لذا تنمان در برابر خدا خم شد ولی دلمان مستعد رمیدن.  برخی رسما گفته اند که اندیشه آدمی هرگز نمی تواند راهگشای راه تعالی انسان باشد بله این نگاه انسان هارا مطیع می سازد ولی آیا آزاده اند؟! امام حسین(علیه السلام) در روزی که مردم از همه بلاد بسوی مکه می‌آمدند، آنجا را ترک کردند. یعنی دو شب به عید قربان مانده مکه را ترک کردند اگر امام حسین(ع) مطیع قوانین بود نمی بایست حج خود را گزارده و خروج می کردو اکنون او در میان ما آزاده ترین انسان است اما در نظامی که بر مبنای دیدگاه اصولیون حرکت می کند باید بر تمامی حریم خصوصی انسانها نظارت کرد و در این فضا دیگر امکان خود شکوفایی وجود دارد؟ شب قدرش هم می شود شبی که همه چیز تقدیر می شود و همه باید بمانند تا امام غایب بیاید و او وظیفه اصلاح دارد نه ما. در چنین اتمسفری هیچ اصلاحی تا آن روز نخواهد آمد و همه چاره ای ندارند جز ماندن در وضع موجود و حتی کاهش مکارم اخلاق و حذف اعتماد اجتماعی  و... احترام به همنوع بی دلیل خواهد بود ذهن ما دادگاه بی رحمی شده که دیگران را فقط محکوم می‌کند چون انسان ها در دیدگاهمان هرگز قابلیت خود شکوفایی ندارند ملاک نزدیکی رفتارشان با الگوهایی خشک اصولی است از طرفی الگوهای قرآنی مان هم گم شده و در دسترس نیست کجا قرآن متکلمین را الگوی برای رفتارهای اجتماعی  معرفی می‌کند؟ افلا تعقلون بیان روشن قرآن است که به تعقل اشاره دارد! در قرآن ابراهیم به عنوان امام نام برده شده است! قرآن ابراهیم را به عنوان الگوی نیکو معرفی می کند او یک بت شکن و یک هنجار شکن است!. الگویی که قدرت خطا پذیری داشته ولی خطا نکرده خداوند در قرآن ١٦٠ بار نام ابراهیم را یاد آوری می کند البته متکلمین محترمند و نقش موثری در استخراج گزاره های معنوی دارند ولی ایشان لزوما الگوی جامعه نیستند.

بلی خدا در قرآن الگو های مد نظر خود را ارایه داده است کسانی مثل امام حسین (ع) و امام علی (ع) اگر الگوی ما می شدند جامعه ما امروز رتبه ١٣٨در نزدیکی به استاندارد های اسلامی نبود [2])چون ما فقط بر ایشان گریه کردیم و دیگر هیچ. پیامبرانی چون ابراهیم و اعمه اطهار شیفته خداوند ایشان از همه نفسشان  عبور کرده و خود را کاملا تسلیم خدا کرده است تسلیم حقیقت و زیبایی ایشان هرگز ضد عقل نیستند و تولید زشتی نمی‌کند. حنیف که صفت ابراهیم است یعنی کسی که داعما مراقب مسیر خود است  اِنَّ اِبْراهیمَ لَاَوّاهُ حَلیمُ یعنی ابراهیم بردبار، نرم‌دل و اهل انابه است، ابراهیم برای نجات کنهکاران هم گریه می‌کن. 

از خود بپرسیم ای مومنین در جامعه اسلامی چقدر امروز ابراهیمی هستیم؟ به واقع الگوی رفتاری ما چه کسانی هستند؟ می‌توان گفت که الگوهای ما امروز کسان دیگری هستند کسانی که زیبا سخن می گویند و کسانی که بهتر احساساتمان را به حرکت در می‌آورند و نه کسانی که خدایی تر عمل می کنند!

شب قدر شبی است که من با خودم و خدایم خلوت کنم خودم را در خردورزی بیابم شب قدر شبی است که موجود شریف انسان شریف تر بشود نه اینکه نماز بخوانم و جنایت کنم شب یافتن سرمایه های درون است نه شب قدر شب تقدیر نیست! خداوند به انسان افتخار می کند چون انسان آزاد است و به دلیل آزادی تعالی را به فساد ترجیح می دهد. پایه آفرینش به عشق بنا شده گاهی تندی ها به جهت صلاح و پاک شدن انسان است مثل چوبی که به فرش می زنند و خاکش را می‌گیرند شب قدر شب تکاندن غبار دل است.شب قدر شب احترام و ستایش انسانیت است شبی است که انسان‌های بزرگ تقدیر می شوند در این شب ها باید از عزت انسان گفته بشود به همین دلیل یکی از اعمال این شبها خواندن زیارت عاشوراست!

بیایید شب های قدرمان را به اندازه گرفتن فاصله خود از الگوی قرآن سپری کنیم. اینچنین شب قدرمان برایمان قدر خواهد آورد. آری شب قدر شب تقدیر است و نه تقدیر!

 



[1]. http://www.umic.ir/pdfs/0_NS4053_1106.pdf

[2] .همان

  • رضا شادمان فر
۱۳
دی

اتحادیه های صنفی زیر مجموعه ای از نهادهای مدنی و مردمی بزرگ و موثر در اقتصاد کشور محسوب میشوند که بر اساس قانون نظام صنفی وظایف مشخص و معینی را عهده دار می باشند تا بتوانند با اتکا به آن ضمن ایفای نقش و وظیفه خود از حقوق تمامی اعضاء صنف دفاع نمایند .

آغاز تشکیل اصناف بنا بر نظر گروهی از صاحب نظران پس ازظهور اسلام و بنا بر نظر برخی دیگر ادوار پیش از اسلام است .در رسائل اخوان الصفا و قدیمی ترین مواضع اصناف وطبقات آنها اشارت رفته است افراد آن صنف به اقتضای رسم جوانمردی در غم وشادی همدیگر شریک بوده اند . به عنوان مثال اعضاء هر صنف در مراسم عروسی یا عزا به یاری یکدیگر می شتافتند.

امروزه تشکیل و تقویت انجمن های صنفی از نشانه های توسعه اجتماعی و سیاسی در یک جامعه است. در چنین جوامعی قدرت از حالت تمرکز خارج شده و به آرامی در سازمانها و نهادهای مردمی توزیع می شود اتحادیه های صنفی هم نقش یکی از این سازمانها را بازی خواهد کرد. نظارت مستقیم و مستمر اتحادیه ها بر زیر مجموعه های خود می تواند نقشی بسزایی در سالم سازی قیمت اقتصادی و کنترل موثر بازار و قمیت اجناس داشته باشد و این کمترین نقشی است که یک سازمان مردمی می تواند بازی کند . وجود اصناف در طول تاریخ و در تمامی نقاط دنیا نقش قابل توجهی در تحولات اجتماعی و حتی در برخی ازکشورها در ایجاد یا سقوط حکومتها نیز داشتند. و در پایان باید به ذکر این نکته بسنده کنم که اهمیت اصناف و میزان دخالت آنها در اداره جامعه به همبستگی صنفی و نقش اعضاء صنف در ارتباطات انسانی در سطوح مختلف اجتماع خواهد داشت

  • رضا شادمان فر
۲۶
اسفند

بسم الله رحمان رحیم

صمیمانه سلام عرض می کنم حضور بزرگواران حاظر در جلسه شورایاران ، اعضاء محترم هیات امنا ، بازرسین هیات امنا ، مدیران محلات و مدیران و پرسنل شهرداری منطقه 3 وسایر کسانی که در چهارمین جشن پایان سال منطقه حضور دارند. این جلسه مبارک فرصتی است مغتنم برای قدردانی از مشارکت خالصانه مردمی که با هدف داشتن محیطی بهتر برای زندگی در کنار مدیرت شهری در تلاش و تکاپو هستند. بزرگوارانی که داوطلبانه به میدان آمدند تا به همسایگانشان خدمت کنند. امسال تدبیر شد و در کنارمان همکاران مشارکت کننده در طرح مدیریت محله را می بینیم و از حضورشان بسیار خوشحالیم و این را به فال نیک می گیریم . و اگر به درستی نظر کنیم به این نکته دست خواهیم یافت که با ورود سایر مشارکت کنندگان در ستادهای مشارکت های اجتماعی در محله ها ، بازرسین ، مدیران محلات ،شش کارگروه های تخصصی در هر محله و 72 کانون و سمن مردمی ذیل هرکدام از 14 خانه که محور فعالیت سرا ها هستند دور از واقع نیست اگر بگوییم امروز سرمایه اجتماعی شهرداری منطقه 3 ده برابر سالهای گذشته است.

سالی که گذشت سال تشکیل و تثبیت ساختارهای مدیریت محله بود امیدوارم سال آینده سال ثبات ، توانمندی این ساختار های مردمی و باور مدیران شهری به ایشان باشد. زیرا که هنوز گاهی به مشارکت و واگذاری امور به مردم به مانند قفل نگاه می شود در حالی که این راه می تواند کلید حل بسیاری از معظلات شهری در مقیاس محله باشد.

اشاره دارم به شعری از حکیم نظامی گنجوی که فرمود:

هر نیک و بدی که در شمار است         چون در نگری صلاح کار است

سررشته غیب ناپدید است        بس قفل که بنگری کلید است

به عنوان نماینده هیات ریسه شورایاران منطقه باید به اطلاع شما عزیزان برسانم که چندی پیش همراه جمعی از دبیران شورایاران مناطق در دیداری صمیمانه و خصوصی با شهردار تهران آخرین وضعیت تعامل شورایاریها و مدیریت محله با مدیریت شهری را بیان کردیم... و در پی آن حلقه جدیدی از ارتباط مردم و مسولین شهرداری تهران شکل گرفت و اینبار مشکلات کلان منطقه در جلساتی مستقیم با معاونین شهردار تهران در حوزه عمران و ترافیک ، خدمات شهری و امور فرهنگی و اجتماعی در میان گذاشته شد . و جلسه دیگری راهم با همراهی مهندس پشمچی زاده و آقای پیر هادی معاون محترم امور اجتماعی و فرهنگی در کنار دبیران محلات شما با قائم مقام شهردار تهران جناب آقای دکتر شریفی و معاون امور مناطق شهرداری تهران داشتیم که  جالب توجه بودکه دیدم شهردار منطقه متفاوت از سایر شهرداران مناطق که فرصت صحبت را به گزارش اقدامات خویش می پردازند وقت صحبت خود را به تکمیل مشکلات موجود سایر محلات - که به دلیل ضیغ وقت از کلام دبیران محترم بیان نشد- پرداختند و انشاالله نتایج این تلاشها در سال آینده در محلاتمان دیده خواهد شد.

همه شما در سال گذشته به جلسات متعددی دعوت شدید ، صدها جلسه در محلات ، نواحی برگزار شد  هیات امنا در کنار مدیران محلات بارها و به عناوین مختلف گرد آمدیم تا امروز یا مثل امروزی در آینده بتوانیم ادعا کنیم ما اهالی محله این توان و امکان را یافته ایم که برای محله خودمان حداقل در برخی امور تصمیم بگیریم- و این البته سرآغاز راهی است طولانی در افق مدیریت شهری برای واگذاری همه امور در مقیاس محله به مردم اهالی آن محله و پله اول نردبان بلندی است که ما را به سمت این شعار رهنمون می سازد که کار مردم باید به خود آنها واگذار شود و مردم بهتر از هر کسی می توانند محله خود را اداره کنند.

در پایان عرایضم با آرزوی سربلندی ، سلامتی ، سرزندگی وبرای همه شما و همه تلاشگران شهر و کشور عزیزمان ایران ، نوروز خجسته ای را برایتان آرزو می کنم .

زکوی یار میآید نسیم باد نوروزی    از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

در سایه مولا علی باشید انشاالله

  • رضا شادمان فر
۱۲
دی

گرآن ابر ضخیم  تیره  در آسمان سیاسی  نبود که  راه را بر حمل ونقل عمومی تهران سد کند و متروی تهران قبل از همه به پستش رسیده بود. آنوقت منو تو ماشینهایمان خاموش بود و آسمان روشن آنوقت شاید در روشنایی ببینیم که آب چشمه از کجاست چنین گل آلود.

مردم بالادست آب را گل کردند 
سنگ را بسته ولی دیو را ول کردند !
پی بستن بار اند شاید !
غم مردم ، ندارند شاید …. 
منوتو لیک ولی
 سر به کار گل خیشیم همی . 
رخمان تیره زه گل 
نفس از دود سیاه 
خرمان مانده به گل
حرکت مسدود است 
اختلال مشهود است …
حرکت نیست ولی می سوزد
دل ما و این سوخت 
به هوا میرود و 
می کند راه نفس را مسدود
می شود همره دود
خفه گشتم الغوث
یارب ای رب ودود

|
  • رضا شادمان فر
۱۷
فروردين

هرکه از زاویه دید خودش 
می کند فهم جهان 
می دهد یاد به این و به آن
که جز این نیست که من می بینم
و نباشد ثمری ؛ جز از این شاخه که من می چینم
...چشم دل باز کنیم
نظری سوی جهان ؛ از نو آغاز کنیم
شادمان و سرخوش سازو آواز کنیم !

  • رضا شادمان فر