اختلاف برداشت سطوح مختلف مدیریت شهری از مدیریت محله
برداشتهای ایده الی مدیران ارشد از مدیریت محله در بیان انتظاراتی نظیر تفویض اختیار، واگذاری و کاهش تصدیگری در حوزه امور اجتماعی و فرهنگی در محلات شهری؛ تمرکززدایی در اداره شهر؛ مقابله با تصمیمگیریهای امری و دستوری؛ تداوم مدیریت شهری در سطح محلی؛ تصمیمسازی از پایین به بالا؛ اداره محلات شهری توسط خود مردم محلی؛ و بالأخص تقاضای مشارکت همهجانبه مردم در مدیریت شهری نمایانگر میشود.
مدیران میانی شهرداریهای مناطق و نواحی عملاً مدیریت محله را نپذیرفته و بر این اساس عمل میکند که مدیریت محله برای کمک به آنها و کاهش مسئولیت و وظایفشان ایجادشده است. ازاینرو، مدیریت محله در شکل فعلی، درنهایت تمرکزگرا، غیر مشارکتی و آمرانه است.
البته باید این واقعیت را مدنظر داشت که ویژگیهای قانون شهرداریها بهعنوان حقوق عمومی که به آن اشاره شد در بیشتر موارد در تضاد با اهدافی است که برای مدیریت محله در نظر گرفتهشده است بهعنوانمثال، بر اساس ویژگی امری بودن، شهرداری باید و الزاماً در حوزه وظایف خود بهصورت امری و دستوری عمل کند چراکه غیرازاین خلاف نص صریح پشتوانههای قانونی این سازمان عمومی است؛ بنابراین وظیفهای که قانون شهرداریها بر عهده دارد باید بهصورت امری و دستوری به اجرا بگذارد. این ویژگی شهرداری بهعنوان یک شخصیت حقوق عمومی ناقض هدف از راهاندازی مدیریت محله است، زیرا بر اساس دیدگاههای مسئولین شهرداری هدف اصلی از راهاندازی مدیریت محله جلوگیری از فعالیتهای امری و دستوری است. ضمناً در هنگام بررسی حقوقی نیز نشان دادیم که ماهیت قانون شهرداری و تکلیف آن برای انجام برخی خدمات، حتی در شرایط وجود مصوبه شورای شهر برای جلب مشارکتهای مردمی، زمینه مناسبی برای مدیریت محله نیست.
توقعات برآمده از این اختلاطهای مفهومی، به تقابل و تضاد میان هیئتامنا، مدیران محلات و کارکنان ستادی شهرداری در سطح منطقه و ناحیه انجامیده است. کارکنان شهرداری ناحیه و منطقه، مدیریت محله را نیرو و مجری کارهای خود میدانند و هیئتامنا نیز این افراد را مجری تصمیمات خود تلقی میکند.