یادداشت های

رضاشادمان فر

یادداشت های

رضاشادمان فر

رضا شادمان فر کارشناس ارشد مدیریت شهری و دانشجوی شهرسازی و فعال در حوزه های مشارکت شهروندان در مدیریت شهری ، شورایاری ها و مدیریت محله در این وبلاگ به بیان دیدگاه های خود و مشاهداتش می پردازد. همچنین وب سایت shadmanfar.ir برای ارتباط و آشنایی بیشتر با ایشان در دسترس است.

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهرسازی» ثبت شده است

۰۱
آبان

آنچه از مصاحبه‌های صورت گرفته در پژوهش انجام‌شده در مرکز مطالعات و برنامه‌ریزی شهر تهران به دست می‌آید این است که یکی از اهداف اصلی و کلان مدیرت محله تفویض اختیار و واگذاری امور، به‌ویژه امور اجتماعی و فرهنگی در مراحل اولیه بوده است. ‏(فاضلی و قادری، ۱۳۹۲) اما همان‌طور که در مرور اسناد فرادست به‌خوبی مشخص شد؛ چنین اهدافی برای مدیریت محله یا همان ستاد ساماندهی مشارکت‌های اجتماعی در محلات شهر تهران وجود نداد و دستورالعمل مربوطه و حتی قانونی که مبنای آن بوده است (قانون تشکیلات شوراهای اسلامی 1375) از چنان ظرفیتی برخوردار نیست که مسئله «تفویض اختیار» با رویکرد قدرت تصمیم‌گیری و نظارت تفویض شده از آن استخراج گردد.

آنچه الآن در شهرداری تهران تحت عنوان مدیریت محله وجود دارد فاقد جایگاه مفهومی و قانونی است و از مفهوم ستاد ساماندهی مشارکت اجتماعی در محلات شهر تهران اخذشده است. ستاد ساماندهی مشارکت‌های اجتماعی شهر تهران بیشتر ظرفیت مفهوم «مدیریت خدمات محله» که باید توسط شهرداری در محلات ارائه شود و مسئله «تراکم زدایی» از مسئولیت‌های شهرداری در آن مستتر است را دارد تا مفهوم «مدیریت محله». استفاده از مفهوم «مدیریت محله» نیازمند وجود پشتوانه‌هایی که در آن مفهوم مشارکت مبتنی بر قدرت تفویض شده تصمیم‌گیری در امور محلی و نظارت تفویض شده در امور محلی در آن وجود داشته باشد، در چنین شرایطی است که بسیاری از مشکلاتی که در حال حاضر ناشی از برداشت متفاوت از مدیریت محله است از بین خواهد رفت ‏(فاضلی و قادری، ۱۳۹۲).

این موضوع یکی از مواردی است که مدیریت جدید شهر باید در خصوص آن تصمیم بگیرد که آیا استراتژی انبساطی یعنی بسط مصوبات به سمت هدایت قانونی وضع موجود مدیریت محله به تبدیل‌شدن به یک مدیریت محلی را داشته باشد یا ساختارهای موجود را تا حد شکل‌گیری کمیته‌های محله‌ای حذف نماید. لازم به ذکر است که برای پیشگیری رهیافت اول مسئله دیگری رخ می‌نماید که همان خلأ فراساختاری در قوانین ملی است.

  • رضا شادمان فر
۲۵
مهر

با در نظر گرفتن آنچه در مطلب پیشین بیان شدپیش از بحث در خصوص مساله شناسی مدیریت محله به مروری بر آنچه در مسیر تشکیل مدیریت محله در شهر تهران رخ‌داده است می‌پردازیم:

1-1-       مصوبه ساماندهی مشارکت‌های اجتماعی در محلات شهر تهران

در آبان سال 1388 شورای اسلامی شهر تهران باهدف کاهش تصدی‌گری، برون‌سپاری، گسترش و نهادینه کردن مشارکت آگاهانه و اثربخش مردمی و واگذاری فضاها، ابنیه و فعالیت‌های فرهنگی، هنری، اجتماعی و ورزشی در سطح محله مصوبه ساماندهی مشارکت‌های اجتماعی در محلات شهر تهران را ابلاغ نمود؛ که بر مبنای آن ستادهایی در هر محله متشکل از اعضای شورایاری محله و نمایندگان نهادهای ذی‌دخل در امور محله (شهرداری، مساجد، مدارس، سازمان‌های مردم‌نهاد و ...) متناظر با هر محله در شهر تهران تشکیل شد که بر اساس دستورالعمل اجرایی مصوب شورای بازنگری و هماهنگی نظامات برنامه‌ریزی و اجرایی شهرداری تهران در ابتدای سال 1389 ساماندهی مشارکت‌های اجتماعی در محلات شهر تهران را در پی داشته باشد‏(عارفی مهیار، ۱۳۸۰).

1-2-      تدوین دستورالعمل مشارکت‌های اجتماعی در محلات شهر تهران

بر اساس تبصره یکم مصوبه فوق اشاره؛ ستاد هماهنگی شورایاری‌های مأمور شد تا دستورالعمل مشارکت‌های اجتماعی در محلات شهر تهران را تهیه نموده و به تصویب شورای بازنگری نظامات و برنامه‌ریزی و اجرایی شهرداری تهران و با حضور نماینده فرماندار تهران، رؤسای وقت ستاد هماهنگی شورایاری‌ها و کمیسیون فرهنگی، اجتماعی و زیست شهری برساند. این کار با تلاش و همکاری نزدیک مدیر آموزش ستاد شورایاری‌ها و مشاور معاونت امور مناطق شهرداری تهران در امور شورایاری‌ها صورت پذیرفت؛ و در جلسه بیست و دوم شورای مذکور در تاریخ 29/1/1389 تصویب گردید.

پس از تصویب در شورای نظامات؛ بر اساس همین دستورالعمل ستادی با عنوان ستاد راهبری مرکزی به ریاست شهردار تهران و معاونین و نمایندگان کمیسیون اجتماعی و فرهنگی شورا و ستاد هماهنگی شورایاری‌ها در سطح ستاد شهرداری تهران و متناظر با آن نیز در مناطق 22 گانه تشکیل گردید؛ و آیین‌نامه‌ها و شیوه‌نامه‌های اجرایی نیز با همین ترکیب اما با محوریت شهرداری و معاونت امور مناطق تهیه و به ستادهای مناطق ابلاغ شد و مرحله‌به‌مرحله شکل‌گیری ساختارهای محله محور در دستور کار شهرداری تهران قرار گرفت.

1-3-     تشکیل ساختارهای مردمی در محله‌ها

 بر اساس دستورالعمل ستاد ساماندهی مشارکت‌های اجتماعی در محلات شهر تهران (ستاد راهبری مرکزی) لازم بود که کمیته‌های ساماندهی مشارکت‌های اجتماعی در محلات (هیات امنای محله) برای اجرای وظایف خود ساختار اجرایی ایجاد نماید؛ بنابراین مطابق ماده 7 دستورالعمل مذکور مدیران محلات و بازرسین انتخاب و کارگروه‌های تخصصی در هر محله تشکیل شدند.

1-4-     واگذاری امکانات درمقیاس محله به مدیریت محله

 پس از شکل‌گیری ساختارهای مردمی در تمامی محلات شهر بر اساس مواد دستورالعمل و بر اساس آیین‌نامه مالی، واداری و تشکیلاتی مدیریت محله طی قراردادهایی فضاهای موجود درهرمحله که متعلق به شهرداری بوده و پیش از این توسط کارکنان سازمان شهرداری اداره می‌شد (شامل سرای محله، زمین‌های چمن مصنوعی و ...) به مدیریت هر محله واگذار شد.

1-5-     واگذاری فعالیت‌ها حوزه فرهنگی و اجتماعی در مقیاس محله به مدیریت محله

در دستورالعمل اولیه (1389) ماده 5 به وظایف قابل‌واگذاری به مدیریت محله اختصاص‌یافته است که صرفاً به اجرای فعالیت‌ها حوزه فرهنگی و اجتماعی در مقیاس محله اختصاص ندارد، مشارکت در ارتقا زیباسازی، مدیریت بحران، حفظ آثار قدیمی، نظارت بر سند توسعه محله‌ای نیز به او واگذارشده؛ اما در بازنگری سال 1394 فعالیت‌هایی که به‌طور مستقیم واگذارشده در حوزه فرهنگی و اجتماعی است[1] و سایر حوزه‌ها (حوزه خدمات شهری و زیست‌محیطی، شهرسازی، حمل‌ونقل و ترافیک، برنامه‌ریزی و توسعه‌ شهری و مدیریت بحران، مالی و اقتصادی) منوط به هماهنگی معاونت‌های ذی‌ربط در شهرداری با رعایت ضوابط قانونی لازم شده و این‌طور بیان‌شده که به‌‌صورت تدریجی در یک زمان‌بندی 4 ساله و به‌موازات افزایش و نهادینه شدن ظرفیت‌های فکری، تشکیلاتی، مالی و انسانی و توانمندی‌های مدیریت محله و ایجاد شرایط لازم واگذار ‌گردد.

لازم به ذکر است که انجام این وظایف یکی از منابع درآمدی مدیریت محله است و منابع مالی تخصیص‌یافته برای این امور از شهرداری به‌حساب بانکی مستقلی به نام مدیریت همان محله واریز می‌گردد.



[1] شامل فعالیت‌ها و برنامه‌های فرهنگی، اجتماعی، پیشگیری و کاهش آسیب‌های اجتماعی، توسعه کارآفرینی، هنری، رفاهی، ورزشی، سلامت، آموزش‌های شهروندی، مطالعات و پژوهش‌های محله‌ای، امور خانواده و بانوان در مقیاس و کارکرد محله‌ای؛

  • رضا شادمان فر
۰۳
شهریور

خلاصه ای از اقدامات مدیریت شهری تهران در
 جلب مشارکت شهروندان برای اداره امور محلی

مطلب پیش رو به منظور ارایه مختصری از فعالیت های مدیریت شهری برای مهمانانی که در تهران ساکن نیستند و یا اطلاعی از وضعیت فعالیت های اجتماعی مشارکت جویانه در شهر تهران ندارند،  توسط دبیرخانه ستاد راهبری مرکزی ساماندهی مشارکت های اجتماعی در محلات شهر تهران تهیه شده است.

شهرداری تهران، بزرگترین سازمان اجتماعی پایتخت

تهران به عنوان یک کلانشهر برای انجام امور شهری به نحوی که رضایت شهروندان میلیونی خود را در پی داشته باشد، همچنین بتواند به عنوان پایتخت جمهوری اسلامی ایران رخ نمایی کند و نمونه ای از شهری با هویت اسلامی، ایرانی باشد، یکی از مهم ترین اهداف خود را جلب مشارکت آگاهانه و معنادار شهروندان در اداره امور شهری قرار داده است. رویکرد محله محوری از جمله اقداماتی است که از ده سال گذشته آغاز شده و با آغاز مدیریت شهردار تهران آقای دکتر قالیباف و تاکید ایشان به تغییر سازمان شهرداری از نهادی خدماتی به نهادی اجتماعی، با جدیت دنبال می شود. آنچه در ادامه می آید تعریف مختصری از نهاد هایی است که برای تحقق این امر در شهر تهران تشکیل شده و به فعالیت می پردازند:

شورایاری، انجمن معتمدین محلی که حلقه واسط اهالی محله و مدیریت شهری هستند

مدیریت شهری در تهران، به جهت فراهم سازی ابزارهای مشارکت شهروندان در امور خود به خصوص در امر نظارت بر انجام امور شهری و خدمات اجتماعی اقدام به توسعه بازوان نظارتی خود در بین شهروندان نموده است. به این شکل که با فراخوان از داوطلبین در هر محله و برگزاری انتخابات محله ای در محلات 354 گانه شهر تهران انجمنی مردمی از افرادی که بیشترین رای از میان داوطلبین واجد شرایط را داشته اند به عنوان شورایار (به معنی یار شورا) توسط اهالی همان محله انتخاب می شوند. چهارمین دوره فعالیت این انجمن های محله ای از ابتدای سال 1394 (2015) شروع به کار کرده است. شورایاران در هر محله شهر تهران هفت نفر معتمد محلی هستند که به نظارت و پیگیری امور شهری در مقیاس محله می پردازند و حلقه واسط شهروندان و مدیریت شهری می باشند.

هیئت امنا، کانونی از ظرفیت های و تصمیم گیران امور اجتماعی و فرهنگی در مقیاس محله های شهر تهران

علاوه بر شورایاری ها که مستقیما با مدیریت شهری در تعامل هستند، سایر سازمانها و نهادهای دولتی و غیر دولتی    ( مانند مساجد ، مدارس ، پایگاه های بسیج ، سازمانهای مردم نهاد و هیئت های مذهبی ) که تحت مدیریت شهرداری تهران نمی باشند، در امور اجتماعی و فرهنگی در مقیاس محله نقش موثری ایفا می کنند.

برای ساماندهی این مهم، شهرداری تهران طی دستورالعملی از سوی شورای شهر تهران با عنوان دستورالعمل ساماندهی مشارکت های اجتماعی و فرهنگی در محلات شهر تهران موظف شد ، بدون توسعه تشکیلاتی خود، نسبت به ساماندهی این گونه مشارکت ها اقدام نماید. لذا در هر محله از شهر تهران از ترکیب اعضای شورایاری محله که با رای مستقیم اهالی تشکیل شدند و نمایندگان سازمانهای مذکور ترکیب 13 نفره ای با نام هیئت امنای محله و به نمایندگی از افراد محله، برای اداره امور محلی تشکیل شده است. برای تشکیل و هدایت هیئت امنا ستادی در شهرداری تهران با ریاست شهردار تهران و جمعی از معاونین و اعضای شورای شهر تهران شکل گرفت که معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران به عنوان دبیر این ستاد حضور دارد. همچنین دبیرخانه ای در این معاونت با عنوان «دبیرخانه ستاد راهبری مرکزی ساماندهی مشارکت های اجتماعی در محلات شهر تهران» تشکیل شد که به پیگیری و نظارت بر واگذاری امور محلی به هیئت امنا و نظارت بر فعالیت آن ها می پردازد و همچنین وظیفه محله ای شدن فعالیت های اجتماعی شهرداری تهران را برعهده گرفته است.

مدیر محله، مدیر اجرایی ساکن محله که مسولیت محله ای نمودن سیاست های شهری را بر عهده دارد

از آنجایی که فعالیت شورایاری ها و سایر اعضاء هیئت امنا بصورت داوطلبانه در نظر گرفته شده و در کنار آن اجرای برنامه های اجتماعی نیاز به حضوری تمام وقت دارد، لذا شهرداری تهران افرادی را به عنوان کاندیدای مدیر محله  برای اداره امور محله، به هیئت امنا معرفی می نماید و در صورتی که هیئت امنا محله به یکی از ایشان رای اعتماد دهد، وی به عنوان مدیر محله برای مدتی مشخص از ریس هیئت امنا حکم می گیرد. گفتنی است که مدیر محله هیچگونه رابطه استخدامی با شهرداری تهران ندارد و از طرف هیئت امنا محله، مسئول اجرای برنامه های فرهنگی و اجتماعی محلی، مصوبات هیئت امنا و اداره سرای محله خواهد بود.

سرا های محله  و سرانه های محله ای ، از مردم برای مردم

شهردار ی تهران به جهت تقویت فعالیت های اجتماعی و با هدف بستر سازی برای محله ای شدن فعالیت های فرهنگی و اجتماعی، در هر محله شهر تهران اقدام به ساخت مرکزی با عنوان «سرای محله» نموده است. سراهای محلات محل حضور مردم برای فعالیت های داوطلبانه و تعاملات اجتماعی و همچنین محل تشکیل جلسات هیئت امنا و کمیته های مربوط به آن است. مالکیت سراهای محله مربوط به شهرداری تهران است که طی قراردادی به برای انجام امور فرهنگی و اجتماعی مدیریت هر محله، واگذار شده است. از طرفی مدیریت شهری با هدف تمرکز زدایی و محله محور کردن فعالیت های خود، سرانه های فرهنگی و اجتماعی در اختیار خود را در مقیاس محله در اختیار مدیریت محله قرار می دهد، تا برنامه های محلی خود را متناسب با سیاست های شهرداری به پیش ببرد.

سازوکار مدیریت محله محور

در سازوکار مدیریت محله محور، هیئت امنای محلی، کانون حضور و مشارکت نمایندگان شهروندان و نهاد ها و سازمانهای محلی است. کارکرد ایشان تصمیم گیری و اداره امور محله است. تمامی امکانات فیزیکی متعلق به شهرداری که کارکرد محلی دارند، توسط مدیریت شهری در اختیار این نهاد قرار می گیرد. ایشان با در نظر گرفتن ظرفیت های محله خویش و نیاز اهالی به برنامه ریزی سالیانه می پردازند و برای تحقق برنامه ها تامین منابع می کنند. اما سیاست گزاری کلی شهر با شهرداری تهران و معاونت امور اجتماعی و فرهنگی است. و البته شهرداری تهران، برای پا گرفتن این نهاد محلی از کمک های مالی و معنوی و همچنین نظارت بر رشد این نهاد فروگذار نمی کند. اجرای برنامه ها نیز بر عهده مدیران محلی قرار داده شده است که تحت عنوان «خانه های سرای محله» و با استفاده از ظرفیت افراد داوطلب محلی، به فعالیت می پردازند. 



  • رضا شادمان فر
۰۳
فروردين

امروز باران نداشتیم هوا هم کمی گرم بود . نهار صدرا خانم کباب تابه ای خوشمزه ای درست کرد که برای علیرضا هم خیلی جالب بود. به پیشنهاد علی  بعد از نهار دوباره با استفاده از قطار برای بازدید از دانشگاه QUT  و Botanical garden  در کنار آن به  City  رفتیم. قیمت بلیط قطار برای من که دانشجو هستم ( در ایران ) 3.7 $ و برای افراد عادی اگر از کارت go card  استفاده می کنند 5 دلار و اگر نقدی بخرند 7.5$  تمام می شود. این بار 2 ایستگاه پایین تر در South Bank  که کرانی جنوبی رودخانه بریزبن است. پیاده شدیم و قطار پر شد از نوجوانانی که لباس فرم مدرسه پوشیده بودند و بعضا کلاه گرد لبه داری هم داشتند که جزیی از یونی فرم شان بود. مسیر ایستگاه تا پلی که برای عبور دوچرخه و پیاده از روی رودخانه ساخته شده بود شامل پارک کوچکی بود که نمادها و یادبود هایی از جنگ اول جهانی و سرباز انی که در آن کشته شده بودند قابل مشاهده بود. در کنار پل موزه دریایی شامل چند شناور قدیمی وجود داشت و بازدید کنند گان می توانستند وارد آنها شوند. پل عرضی در دود 10 متر داشت و علائم هشدار دهنده عابرین را به عبور از کناره ها دعوت می کرد. رودخانه بریزبن بسیار عریض است . عبور از آن در حدود 15 دقیقه زمان برد. در جایی از آن دیدیم که چندین قفل روی هم زده شده و روی قفل ها اسم افراد نقش بسته است. که گویا حکایت از رسم خاصی دارد. پل goodwill brg به دانشگاه تکنولوژی کویینزلند  QUT  ختم می شود. در محوطه ورودی مبل مان فضای عمومی به شکلی طراحی شده که امکان نشستن و درازکشیدن در حال مطالعه را تسهیل می کند. به شکلی که در حالت چمباتمه و یا خوابیده زوایای لازم برای تکیه دادن روی بلوک های سیمانی لحاظ شده بود. حتی بر روی میزهای سیمانی صفحه شطرنج  و چراغ مطالعه دیده می شد. طبقه زیر هم کف شامل انواع رستوران ها و فود کورت بود و اغلب برند های تهیه غذا در آن مشغول بودند. بعد از عبور از پله ها به فضای بازی سبزی می رسیدید که عده ای مشغول جمع آوری سقف موقتی و فرشی بودند که برای برنامه دیشب برپا شده بود دو ساختمان بزرگ با نمای شیشه  فلز در نزدیک بود که دانشکده علوم و تکنولوژی بودند. با ورود به آنجا کاملا تصوری که از یک دانشگاه داشتم به هم ریخت. محیطی آزاد که بیشتر به قرائت خانه شبیه بود بعضی دور میز ، بعضی دراز کشیده روی کاناپه یا نشسته چهار زانو ( حتی کاناپه خاصی برای چرت زدن دانشجویان در نظر گرفته شده بود) همگی در حال کارکردن با کامپیوتر بودند در عین حال اتاقک های شیشه ای دیده می شد که روی آن نوشته شده بود اتاق کار گروهی و در آن چند نفر روی کار روی یک پروژه خاص بودند. در وسط این سالن ها کلاسهای وسیع با دیوارهای شیشه ای قابل مشاهده بود که در بعضی استاد در حال سخنرانی بود و در بعضی به شکل کارگاه مانند یک تریبون برای استاد و دور اتاق میزهای گردی برای دانشجویان قرار داشت . جلو درب کلاس نمایشگر ی ساعت شروع و خاتمه کلاس نام استاد و زمان شروع کلاس بعدی و تایمر باقی مانده از کلاس را نمایش می داد. در سالن مرکزی یک نمایشگر بسیار بزرگ در حدود 20متر در 30 متر قابلیت نمایش موضوعات خاص را برای هر کس فراهم می کرد که در زمان حضور ما گروهی با ساک هایی که روی آن کلمه توسعه پایدار نقش بسته بود همراه یک راهنما به نقشه های محدوده شهر مشغول بودند. و در طبقه دوم هم یک نمایشگر شش متری برای بازی به سبک آتاری موجود بود. از ساختمان بیرون آمدیم به سمت باغ گیاه شناسی رفتیم در مسیر به ساختمان قبلی دولت محلی و پارلمان سابق شهر برخوردیم که اکنون کارکرد دانشگاهی داشت. در ورودی باغ درخت بزرگ باون مرا به یاد خانواده دکتر ارنست انداخت. روی چمن ها کمی استراحت کردیم و بعد نیکا برای بازی به محوطه کودکان رفت. تقریبا از دانشگاه خارج شده بودیم. در مسیر کنار رودخانه تا مرکز شهر همه در حال دویدن ، ورزش یا دوچرخه سواری بودند بر روی دوچرخه ها نورافکنی نصب بود که به عابرین روبرو اعلام حضور می کرد. در مسیر نسبتا باریک عبور ما از کنار رودخانه معدودی مثل ما در حال پیاده روی با سرعت کم بودند و تعداد زیادی دونده و دوچرخه سوار از کنارمان رد شدند. در روبروی یکی از ایستگاه های قایق ( یکی از وسایل حمل و نقل شهری قایق های اتوبوسی است که در هر کجا از مسیر رودخانه ایستگاه دارد و شما با همان بلیط قطار که خریدی اگر زمان آن باقی باشد - بلیط ها تا زمان خاصی که روی آن درج شده قابل استفاده برای همه وسایل حمل و نقل شهری هستند - می توانید برای جابجایی درون شهری از آنها استفاده کنید. ) رستورانی بود که در کنار مسیر میز و صندلی چیده و سیب زمینی سرخ کرده و خامه ترش آن را قبلا استفاده کرده بودیم . در ابتدای ورود معمول است که پیشخدمت بطری آبی برای پذیرایی می آورد. آب اینجا یکی از سبک ترین آبهایی است که خورده ام و مرا به یاد آب تهران در 20 سال پیش می اندازد... نشستیم تماس وایبری با تهران گرفتیم و از مسیر شهر به سمت محل اول برگشتیم. مناسب سازی پیاده راه برای معلولین. شکل تابلو های تجاری اصناف قابل توجه بود. در خیابان الیزابت اغلب رستورانهای نژاد زرد بود. چند ساختمان که به سبک غیر مدرن ساخته شده بود. در این خیابان هست. یکی روی آن نوشته وزارت زمین و دیگری کلیسا است ولی هر دو تغییر کاربری داده اند اولی هتل شده و دیگری پن کیک سرو می کند ! ساختمان هتل هیلتون هم اینجاست ... تمامی مسیر ها و پیاده راه ها به شکل قابل توجهی برای عبور معلولین و نابینایان ( میخ پرچ های کوچک  فلزی در کنار هم به مانند پا دری ورود به خیابان را به دارندگان عصای سفید هشدار می دهند و هر چراغ راهنمایی دکمه ای برای اعلان حضور عابر دارد که با صدای ممتد کوتاهی وضعیت چراغ را به ایشان نشان می دهد ) مناسب سازی شده است و من تا این لحظه به غیر از یک مورد معلول ندیدم ! ساختمانهای بسیار بلند که اغلب نمای شیشه ای دارند بالای سر را احاطه کرده اند هیچ آلودگی بصری توجه را جلب نمی کند و تبلیغات جای مناسب خود را در حاشیه مسیر بطور متحرک حفظ کرده اند. سطل های زباله سایه بانی دارند که و جای ویژه ای در کنار برای ته سیگار  و معمولا دوتا هستند یکی برای زباله و دیگری برای باز یافت ! دستگاه های خودکار پارک بوسیله سلول های خورشیدی شارژ می شوند.

امشب برای شام به Market square  رفتیم که مجتمع رستورانهای نژاد زرد است و برای اولین بار در یک سوشی بار نشستم سوشی از برنج و گوشت های خام دریایی و غیر دریایی به همراه بسته بندی گیاهان اقیانوس ساخته می شود بیشتر به شکل مدور و قطعات کوچک تهیه می شود و با سس سویا یا زنجبیل با چوب ژاپنی خورده می شود. سوشی بار ریل متحرکی دارد و انواع سوشی ها روی آن روان است و هر کس در گوشه ای می نشیند و بشقاب مورد علاقه اش را به محض نزدیک شدن بر می دارد هر بشقاب 3.5 $ محاسبه می شود. البته انتخاب ما به بشقاب های حاوی ماهی  و میگو و تخم مرغ محدود بود.

 بعد از شام با Tea FUSION آشنا شدیم که انواع نوشیدنی ها را باچای ترکیب می کرد و بسیار خوشمزه و خنک ارایه می کرد. فوق العاده عالی بود. طعم یاس ، نارگیل و نوعی ریشه گیاه به نام تارو سهم ما بود از چندین مزه مختلف موجود.

  • رضا شادمان فر
۲۹
اسفند

 

تا ظهر خانه ماندیم و کارهای شخصی را انجام دادیم. با توجه به گرمای هوا تصمیم داشتیم بعد از ظهر به وسیله قطار به مرکز شهر یا همان City  رفته و پارک و نمایشگاه گیاهان محلی را بازدید کنیم و سری هم به مرکز شهر بزنیم.

البته قبل از رفتن خرید ماهی گلی و ماهی سبزی پلو در دستور کار بود .

در اینجا جمعه شب ها  مغازه ها چند ساعت بیشتر باز هستند که به این وضع shopping night  گفته می شود چون شب قبل از تعطیلات آخر هفته کارمندان این فرصت را دارند تا برای خرید به مراکز خرید بیایند.  برای سوار شدن به قطار با خودرو به نزدیک ترین ایستگاه Banoon Station  رفتیم پرنده پر نمیزد برای فروش بلیط هم کسی نبود و یک دستگاه خود پرداز با تعیین مقصد میزان مسافت سفر شما را محاسبه و با در نظر گرفتن نوع پرداخت شما ( استفاده از کارت  go card  و یا نقد و حتی در نظر گرفتن تخفیف که در خواست می کنید اگر اعلام کنید که دانشجو هستید و یا ... ) میزان پرداختی را محاسبه و بشکل نقد یا الکترونیکی پول را دریافت و کاغذ بلیط را به همراه باقی پول در محفظه ای می ریزد پرداخت نقدی گران تر است و کسی در طول مسیر و یا حتی هنگام خروج از من کارت دانشجویی نخواست !

 بلندگو زمان ورود قطار ها را اعلام می کرد سه سکوی برای سوار و پیاده شدن وجود داشت که مسیر حرکت قطار آن متفاوت بود . در داخل قطار واگن هایی بود که مختص کسانی بود که می خواهند مطالعه کنند و ایجاد سرو صدا در آن ممنوع بود در شیشه های قطار بعضا آثار وندالیسم دیده می شد. در هر واگن تعدادی صندلی ویژه افراد کم توان و معلول تعبیه شده بود که جهت قرارگیری شان متفاوت بود. برای رسیدن به شهر حدود 20 دقیقه زمان برد به محض خروج از ایستگاه و در مسیر ورود به Colin Campbel Place  دیواری پر از نماد های یادبود از شخصیت های و شهروندان موفق شهر دیده می شد که به مانند مدال فلزی با ذکر نام و شهرت به دیوار سرخ رنگی نصب شده بود. در  

ادامه مسیر زمین چمنی دیده می شد که با اینکه دربازه نداشت عده ای مشغول به فوتبال بودند که خوب که دقت کردم دیدم با زبان عربی یک دیگر را صدا می کنند. روی دیوارهای کناری گاهی تابلو ها و نوشته هایی دیده می شد که نمایان گر بزرگ داشت و یادمان اتفاقهای خاصی بود که در این شهر انجام شده است و هریک به شکل متفاوتی طراحی و نصب شده بود. باغ گیاهان پر از خزنده گانی بود که به آنها  water dragon  گفته می شد ثابت و بی آزار در کنار مسیر در حال آفتاب گرفتن بودند و از جلو پای مان فرار می کردند. تنوع گیاهی قابل بیان نیست ! در داخل باغ وسایل بازی کودکان دیده شد که شبیه بود به آنچه در ایران موجود است ولی با کیفیت ساخت بهتر و نیکا مدتی با عمویش آنجا مشغول شد تا ما هم کمی استراحت کنیم.

گردش در باغ تا غروب آفتاب وقت مان را پر کرد. و هر بخش آن جذاب بود در محدوده ای بالای سرمان مملو بود از تار عنکبوت هایی که به اندازه کف دست بودند. در بخشی از پارک چند دستگاه کباب پز گازی تعبیه شده بود که مردم با استفاده از یک ورقه آلومینیومی و روغن مشغول پخت و پز بودند. هنگام خروج از پارک مسیری را طی می کنید که با الوار های چوبی فرش شده و در لابلای آن نقطه های نورانی به رنگ های زیبا شما را به یاد حشرات شب تاب می اندازد در پایان راه ساختمان شهرداری و تالار شهر با برج ساعتی که در بالای سر خود دارد رخ نمایی می کند و در کنار آن ساختمان خزانه داری واقع است بخشی از ساختمان در حال تعمیر بود ولی توسط کاغذی منقش به هیبت اصلی پوشیده شده بود .در میدان سنت جرج ( فضای بازی که در شهر های مان وجود ندارند ) ساختمان تالار شهر نمای متفاوتی از سایر ساختمانهای داشتند و در تاج آن تابلو مجسمه ای به نماد از عدالت بین ساکنین جدید و قدیم این سرزمین قرار گرفته است .

 در گوشه این میدان کافه ای در فضای باز وجود داشت که به همراه موسیقی زنده به پذیرایی از شهروندان می پرداخت . تمامی کسانی که برای گرفتن سفارش و یا دریافت بها با مشتریان برخورد دارند همیشه چهره شادی از خود به نمایش می گزارند و برخورد صمیمانه ای دارند. عبور از خیابان های بسیار باریک با رعایت کامل دستورات چراغ راهنمایی صورت می گرد بطوری که غریبه ها راهم تبعیت از قوانین وا می دارد. در آنسوی میدان کلیسایی با رنگ نارنجی دیده می شود . در آن سوی خیابان مسیری که در دو طرف  و در میانش انواع مشاغل و مغازه ها فعالند. یک نمایشگاه هنر بومیان استرالیا هم بود که صنایع دستی و تابلو هایی در سبک منحصر به فرد به نمایش و فروش گذاشته شده بود. در مسیر چند نمایش خیابانی دیده می شد شخصی گویا از سیرک برای جذب مشتری آمده بود و به عملیات ژانگولر مشغول بود افرادی به خود را به رنگ نقره و برنز کرده و مثل مجسمه ایستاده بودند و در قبال سکه ای حرکت های غیر قابل پیشبینی می کردند. از آنجا فردا روز تولد دخترم هم هست به یک اسباب بازی فروشی جلب شدیم و خرید کردیم. با گذر از خیابان به میدان بریزبن رسیدیم معنی میدان با آن فلکه های تهران متفاوت است میدان ها اینجا فضای بازی برای زندگی و حرکت شهروندان پیاده است و اصولا شهر بر اساس حرکت پیاده طراحی شده و فضا های باز سرزنده را می توان از نزدیک لمس کرد فضاهایی که هر گوشه آن تو را به کشف خود جذب می کند حتی برای نمایش نام مکانهای شهری از تنوع پیروی می شود . گاهی یک میله گاهی یک مجسمه گاهی یک تیر اریب در زمین فرو رفته و حتی در روی زمین اسامی مکانها نقش بسته است.  صدای موسیقی توجه را به گوشه میدان جلب می کند یک ون ایستاده و شخصی در حال اجرای برنامه به شکل آموزش رقص است و عده ای بطور هماهنگ در کنار هم حرکات موزون دارند از پیرمرد بین شان هست تا کودک ! در بخشی دیگر فردی درحال تولید تابلو با افشانه های رنگی است. در یک تابلو جهت نما دیدم که پنج زبان از جمله عربی مسیر های رفت و آمد را نشان داده بود. چون تنها نبودم و رعایت همسفران مهم است گویی این فضا ها را مزمزه کردم ! شاید وقت دیگری بیایم و به درستی ببینم!

  • رضا شادمان فر